من باهاش سه سال ونیمه رلم یک سالش ک فقط چت مجازی بود بعد تو دانشگاه همکلاسیم بود اسناشدیم رل زدیم
حالااین پسره به مامانش گفته من میخام با همکلاسیم ازدواج کنم دختر خوبیه زیر نظرش داشتم ویس هم گرفت ازصداشون فرستاد به پدرسم کفته ولی نگفته رلیم
چون خانوادش مذهبی و چادرین
حالا این رلم دوهفته پیش گفت برو به مامانت بگو ک من به مامانم چی بگم بگم بیادخونتون یازنگ بزنه به مامانت ک منم به مامانم گفتم گفت فعلن پول نداریم نیاد چون میخایم ماشین بخریم منم به رلم گفتم مامانم گفته دوماه دیگ بیای
این رلم دیشب گفت به مامانت گفتی میخای دوماد بسی چرانمیری جلو این رلمم گفته چون وقتش نیست
به من میگ شرایط مالیم الان خوب نیست میخام ماشین بخرم های یک سنگی میوفته جلوم
حالامن چیکارکنم دقیقا اون میگ خسته شدم از دلتنگی