بهترین هارو براتون از پدر آسمانی طلب میکنم⭐.Ես սիրում եմ ծաղիկներ և բույսեր, կենդանիներ, գրքեր, երկրպագություն և իմ կնոջը منو جایی تگ نکنید ، مگه اینکه کمکی از دستم بر بیاد ، مرسی مرسی🤎
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
یکی از اقوام نزدیک ک همه میدونستن شرایط مالی مناسبی نداره
یهو زندگیش از این رو به اون رو شد
خونه،باغ،ویلا،ماشین و...
گنج پیدا کرده بود
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیمگفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم...حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
بهترین هارو براتون از پدر آسمانی طلب میکنم⭐.Ես սիրում եմ ծաղիկներ և բույսեր, կենդանիներ, գրքեր, երկրպագություն և իմ կնոջը منو جایی تگ نکنید ، مگه اینکه کمکی از دستم بر بیاد ، مرسی مرسی🤎
ما از اون دسته ایم ک یه شبه زندگیمون بدتر میشه ک بهتر نمیشه):
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیمگفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم...حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
بببین مثلا فامیل شوهرم جورین نمیشه حرف بزنی پیششون حرفا رو چپه یه جور دیگه کلا برداشت میکنن بعد میکنن سو تفاهم اخر جنگ ساده ترین شوخی ها رو جدی میگیزن من اوایل عادی حرف میزدم دیدم وای چه عجیبن اللن لال سدم سکوت میرم سکوت میام واقعا پشمام ریخته از نوع رفتارشون این یکیشه شوهر خودم هم همینه جدیدا تصمیم گرفتم با شوهرمم حرف نزنم کلا سکوتم راحت تر اعصابم راحت تر