منم توی دردناک ترین نقطه زندگیم قرار دارم
۷ ماهه زندگیم تباه شده عمرم حروم شده
دیگه نمیدونم با کدوم زبون و کدوم لهجه از خدا و ائمه بخوام
اینقد که همه جوره زار زدم همه جوره نذر کردم عبادت کردم
نشد ولی بازم همون یه ذره رشتهی امید که پاره شد رو برداشتم گره دادم ادامه میدم
من خیلی گریه کردم قهر کردم که خدایا تو منو نمیبینی الانم پاش بیفته بازم این کولی بازی رو در میارم ولی چه کنم ناامید میشم خب خوبیش اینه که پررو هستم و بازم برمیگردم