مچکرم عزیزم شاید باورنکنی ولی خونواده همسرم یکی ازمهربونترین ها هستن بامادرشوهرم عین دوتادوست یامادرو دختر برادرشوهرام فوق العاده هستن روز مادر برام ساعت و گل و کیک خریدن برادرشوهرم که بحث عقدمون هس همیشه همه جاهوامو داره ولی خب بازم بخاطر اینکه اوضاع مالیشون پولدارنیستن خونوادم دوسشون ندارن!خونه وماشین وسرمایه۳۰۰میلیونی دارن ولی خب به چشم خونوادم نمیاد!
خیلی شرایط سختی دارین خدا بهتون صبر و توان بده دختر شما توی خانواده مذهبی بزرگ شده؟ ممکنه این عکس شما رو دیده با تعریفهایی که احتمالاً از اطرافیان شنیده که شما رفتی دنبال خوشگذرونی وووو حس خوبی بهتون نداشته باشه و براش مسخره بنظر میاد بعد این همه سال سراغشو گرفتین چون کنار شما بزرگ نشده طبیعیه که بهتون علاقه ای نداشته باشه
یبار دیگه میزارید؟
بنظر من به هیچ وجه منتظر جلو اومدن بچتون نباشید شما درسته مجبور بودید ولی بهرحال اینهمه سال ازشون دور بودید و بچهاتون قطعا خیلی ازتون دلخور هستند شما باید پا پیش بزاید و به مرور دلشونو بدست بیارید وظیفه دخترتون نیست
خانما یه سوال دارم ربطی به این تاپیک نداره ولی خیلی ناراحتم و عذاب وجدان دارم و به خاطر همین میخوام اینجا ازتون راهنمایی بخوام
استاتر عزیز توروخدا ببخشید اینجا تاپیک زدم
لطفا کمکم کنید خیلی عذاب وجدان دارم
یه خانمی توی یه کانالی پیام ارسال کرده بود و راهنمایی میخواست و گفت بچشو سقط کنه یا نه منم خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم چطوری انقدر راحت حرف از سقط میزنی هزاران هزار نفر حسرت بچه دار شدن دارن
ا نظر روحی و جسمی آسیب میبینی
اون بچه چه گناهی کرده که تو مادرشی و ...
الان خیلی ناراحتم که بهش گفتم اون بچه چه گناهی کرده که تو مادرشی و یکم تند صحبت کردم ولی خیلی ناراحت شده بودم و نمیخواستم همچین کاری کنه
همش فکر میکنم نکنه بخواد از لج حرف من بچشو سقط کنه
بخدا میدونم حرفم خیلی غیرمنطقیه ولی همش ازین فکرا میاد توی سرم
بنظرتون کارم اشتباه بود ؟
میشه دوباره شات رو بزاری؟
