سلام خانما.فکر کنم همه منو میشناسید دیگه.تاپیک های تکراری من
دوستان همسرم یک سال و نیم پیش یه خیانت پیامکی کرده.من تا به خود امروز نتونستم ببخشم.دیگه اینقدرررر حالم بد شده که تا مرز جدایی رفتیم ولی بازم نتونستیم.اون خیلیییی دوسم داره.بماند که با قسم و ایه بهم ثابت کرده فقط از روی لجاجت بوده.ولی راستش من دیگه دلم باهاش نیست.دوسش ندارم.از چشمم افتاده.ولی عمیقا دلم میسوزه براش.چون بسیاااار آدم تنهاییه.
بچه ندارم و ده ساله ازدواج کردبم.اینم بگم ما خیلی مدهبی هستیم.الان چند ساله اومدیم شهر دیگه و من دیگه نمیتونم دروی مادر و پدرم رو طاقت بیارم.اونم میگه تا چندسال نمیتونم برگردم.پدر و مادرمم خیلی خیلی دلتنگ من میشناونا هم نمیتونن و خیلی تنهان.دارن از دوری من مریض میشن و شدن
نمیدونم چیکار کنم.خیلی دوس دارم جدا بشم.ولی جرئتش رو ندارم.مشاوره هم من رفتم چندبارفایده نداره
یعنی من بخشنده نیستم؟یعنی من خیلی حساسم