تا گفتم قیافش تغییر کرد یچیز دیگ گقت. بعد یروز دیگم خواهرش زنگ زد بردتش بیرون.
گفتم چرا زنگ میزنه .چرا مسدودی دراوردیش؟
میگ خودش نبود.من باخودش قهرم،داداشم باهام صحبت کرد،.
گفتم داداشت خودش موبایل داره، چرا بخاد با موبایل خواهرش حرف بزنه.
بعد گفت موبایلش خرا بود. گفتم دیدمت خواهرت سوار ماشینت بود و من با اسنپ رفتم دکتر.
خاک تو سرت
با ماشین من ؟؟ من اصلا راضی نیستم خواهرت دشمن هردومون. اونوقت تو .
گفتم ماشینمو برگردون نقشه هردوتون بود ک ماشین خونه همه چی از زن باشه.
میدونستم خواهرت سرتو ببره هم برات عزیزه و حرفشو گوش میدی.
گفت بروطلاق بگیر نمیتونی ببینی.
گفتم آها اینجوری شد. قبل وام گرفتن و پول چاپیدن این حرفارو نمیزدین