2777
2789

دو سال هست  مادر شوهرم نمیاد خونم منم یک سال هست نمیرم ولی شوهرم و پسرم یک سره اونجا هستن امروز پسرم رو ختنه کردم سر و کله اش باز پیدا شد  شوهرم تک پسر هست ۴ تا خواهر داره  شوهرم خر ذوق شد از این اتفاق ولی خودم خوشحال نیستم  هنو از راه نرسیده دستورهاش شروع شد خودش کم بود به شوهرم میگه زنگ بزن اون دوتا خواهرت با شوهراشون بیان بعد دوتا دختر مجرد داره به اونها گفت یاالله دخترا دست به کار بشید تمیز کنید آبرومون پیش داماد ها نره اونا هم خودشون رو صاحب خونه میدونن از وقتی اومدن دارن میشورن و میسابن سه نفری  بعدمادر شوهر م هر ده دقیقه یک بار یه تیکه ای بهم میندازه مثلا کف قالبمم سیاه شده میگه وی مثل اینه که انداختیش تو تنور باش حلیم بار گذاشتی مادربزرگم قابلمه میگذاشت تو تنور ایجوری میشد ادم کثیفی نیستم از صبح تا شب سر کار هستم شبم میام با پسرش دعوا و درگیری دارم  آرامبخش میخورم میخوابم دلخوشی ندارم تو ای خونه که بیام تمیز کنم ناهار خوردن رفتن شوهر بچه ننم هی بش میگفت مادر نرو بمون پیش بچه یعنی اون لحظه میخواستم خودمو بکشم از دستش  با ای حرفش 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

کاش یکی بود به من تیکه مینداخت ولی خونه ام رو تمیز میکرد با بچه دوماهه به هیچ کاری نمیرسم. به نیم ...

ای جماعت رو من میشناسم هی بی شوهرم میگن بعد که زنت کثیفه با ای کارا میخوان منو از چشم شوهر بندازن 

وای چقدر بدم میاد یکی دیگه بیاد خونمو تمیز کنه😕

سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792