2777
2789

من اولین بارم تهران میام

با خانواده شوهرم اومدیم

ی بااارم بهم نگفتن بیا باهم بریم بیرون بگردیم

یکی دوروز باشوهرم اطراف خونه شون رفتیم همین

حتب بعضی جاها بلد نبودیم

خواهرشوهرم رنگ مو خیلی خوب میزنه دیروز رفتم خریدم شب گفتم برام بزن جلو سرم فقط گفت این کمه گفتم اشکال نداره رنگ مشابه رنگ قبلیمه من ک عروسی نمیرم

دیگه ی بااارم نگفت باشه برات میزنم نگفت بیار بزنم برات

الانم با مادرشوهرم خودشون رفتن بیرون

بخدا بخاطر عمل شوهرم نبود نمیومدم انقدر بمونم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من خندم میگیره بعضیا از خواهر شوهر انتظاری دارنبابا از خواهر شوهر چیزی در نمیاد واسه آدم از اینا انت ...

عزیزم مهمون فرق میکنه مهمون مهمونه.

اصلا ی جورین با مادرشوهرم تا خودم ی حرفی نزنم هیچی نمگین

ناراحت نشو عزیزم شاید منظوری ندارن ما هم مهمون از شهرستان اومدن برامون اصلا شرایطم جوری نبود ک ببرم ...

الان  با مادرشوهرم رفتن بیرون گناه بود بمنم میگفت اصلا ی تعااارفی میکردن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792