دوسال پیش که پدر مادرم و خواهرمو تو تصادف از دست دادم چند ماه بعدش کنکور داشتم این پسره از دوستای خانوادگیمون بود(سه سال بزرگتر )از دلداری دادن شروع شد(چون از وقتی یادم میاد این پسرو میشناختیم)ولی خب سعی کردم اون سال خودموجمعو جور کنم به هر طریقی به خاطر همین ازش فاصله گرفتم
تا تیر بعدش دوباره صمیمتتا شروع شد هیعععی وابستگیا بیشتر شد تا الان ولی خب این اواخر عصبی تر شده