فک میکردم فقط منم که بابام اینجور اذیتمون کرد پس همه همینن
بابام قشنگ لقمه از دهن ما درمی آورد میزاشت دهن داداشاش
هرچیم ب ما و مامانم بی احترامی میکردن دهنشو وا نمیکرد چیزی بگه خیر نمیبینن مطمئن باش خدا بزرگه درسته ما مظلومیم نتونستیم حرف بزنیم و خدا ک حالشونو جا میاره
همون عمم ک خیلی مادرمو اذیت کرد از اول ازدواجش تا الان نون نداره بخوره شوهرش معتاده
خدا بزرگه