من تو بچکی تو یه خانواده فقیر به دنیا اومدم پدرم بیکار بوده بعد از ازدواج با مادرم و به دنیا اومدن من تازه میره سربازی بعد هم هر جایی قبول نمیکنه بره سر کار میره دانشگاه درس میخوان تازه بعد رشتش رو ول میکنه میره تاریخ میخونه تا فوق لیسانس میخونه یادمه تازه کلاس دوم راهنمایی بودم بابام تو اداره ای که میخواست استخدام شد تا قبل اون پدربزرگم برامون یه خونه خریده بود و خرجمون در حد بخور نمیر بود من همیشه حسرت کیف و کفش بچه های دیگه رو داشتم
عشق زندگیم پسر عزیزم آمدنت رنگ و بوی دیگری به زندگیم بخشید ای کاش خدا بر من منت میگذاشت و دختری به من میبخشید که تا پایان عمر سپاسگزار لطف بینهایتش باشم
نمیدونستم چرا ما اینجوری هستیم اما مادرم همش میگفت ما نداریم حتی وقتی یه بسته مداد رنگی میخواستم با سرکار رفتن بابام وضعیتمون بهتر شد منم خیلی درسخون بودم و مدام درس میخوندم تا پیشرفت کنم
عشق زندگیم پسر عزیزم آمدنت رنگ و بوی دیگری به زندگیم بخشید ای کاش خدا بر من منت میگذاشت و دختری به من میبخشید که تا پایان عمر سپاسگزار لطف بینهایتش باشم
چرا از تاپیکی خوشتون نیومدنی بی فرهنگ میشید. فحاشی .دعوا . مسخره کردن فردی که مشکلش رو بازگو کرده. نمک پاشیدن رو زخم دل کسی که درد و دل کرده. از تاپیک خوشتون نیومد بک بزنیدو برید.و استارتر رو اذیت نکنید.کمک نمیکنی راهنمایی نمیکنی نکن اشکال نداره ولی طرفم اذیت نکن بی فرهنگ نشو
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه ابجی و دوتا داداش داشتم فیزیک قبول شدم و اونها به ترتیب ابحیم مهندسی مکانیک و دوتا داداشم داروسازی و پزشکی قبول شدن بعد از ازدواج با اینکه فوق فیزیک گرفتم شوهرم نداشت برم سر کار اما امروز که امکانات و شرایط زندگی خودم و خواهر برادرم نگاه میکنم خداروشکر میکنم
عشق زندگیم پسر عزیزم آمدنت رنگ و بوی دیگری به زندگیم بخشید ای کاش خدا بر من منت میگذاشت و دختری به من میبخشید که تا پایان عمر سپاسگزار لطف بینهایتش باشم
درسته الان بابام یه بازنشسته ساده است که یه خونه و یه ماشین معمولی داره اما ما بچه ها با همه این سختی ها پیشرفت خوبی کردیم که از خیلی از بچه های فامیل که اون زمان حسرت وسایلشونو داریم جلوتریم
عشق زندگیم پسر عزیزم آمدنت رنگ و بوی دیگری به زندگیم بخشید ای کاش خدا بر من منت میگذاشت و دختری به من میبخشید که تا پایان عمر سپاسگزار لطف بینهایتش باشم
یادمه یه بار خونه زن عموم بودیم زن عموم از این یخچال قدیمی ها داشت که درش رو قفل کرده بود داشت به دخترش میگفت نزار سینا داداشمو میگفت میوه بخوره تموم میشن دخترش هم سیب از داداش کلاس اولم گرفت حالا همون داداش استاد دانشگاه شده چند روز پیش که زن عموم باباش فوت شده بود یه دسنه گل ۸ مایونی با ماشین شاسی بلند براشون آورد در حالیکه پسر خود زن عموم یه مغازه مکانیکی کوچیک داره
عشق زندگیم پسر عزیزم آمدنت رنگ و بوی دیگری به زندگیم بخشید ای کاش خدا بر من منت میگذاشت و دختری به من میبخشید که تا پایان عمر سپاسگزار لطف بینهایتش باشم