2777
2789
عنوان

نمیدونم چرا یهو یاد این افتادم و اعصابم خورد شد

| مشاهده متن کامل بحث + 270 بازدید | 24 پست

چقدر عوضی 

ولی من یادمه به نگهبان گفتم بچه بودیم منو دوستم بودیم با موتور پشت سرمون اومدن تا  رسیدیم خونه ما پیاده میومدیم اون اروم پشت سرمون با موتور میومد هر دومونو رسوند بعد رفت البته ما تو شهرک بودیم ولی خب

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ  🤍 ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

یه همکاری داشتم همیشه می گفت ما با دعای امام زمان هست که سالم موندیم  ما می خندیدم ولی یه موقع هایی نگاه می کنم می گم راست می گفته خیلی موقع ها می تونست یه اتفاق خیلی بد برامون بیافته ولی به سادگی همه چی ختم به خیر شده و ما از اون ماجرا به سلامت آمدیم بیرون 


مثلا یه بار شب بود تو کوچه خلوت داشتم می آمدم یه موتوری آمد سمتم که مزاحم بشه کیفم گرفت کشید و پرت کرد رو زمین 

بعد دور زد آمد بیاد سمتم منم نمی دونم با چه عقلی کیف برداشتم پرت کردم طرفش  کیف توش کتاب های سنگین بود خورد بهش  بعد نمی دونم چی شد که یکدفعه ترسید و دور زد و رفت با اینکه شب بود و تو کوچه هم کسی نبود.  خدا بهم رحم کرد  اصلا نمی دونم چه عقلی داشتم که از اون کوچه خلوت میون بر زده بودم!  دیگه برام تجربه شد شب ها از مسیرهای اصلی و شلوغ برگردم خونه ! 

برای یه لحظه درد، یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792