2777
2789
عنوان

داستان عشق ده روزه ی من

| مشاهده متن کامل بحث + 2047 بازدید | 107 پست
چند روز بعدش اومد و شوخی شوخی بهم پیشنهاد دادگفت ازت خوشم اومده و دیگه توی شرایطی ام که دلم میخواد ی ...

یکم باهم گپ زدیم

اتوبوس دانشگاه اومد

بهش گفتم باید برم دیگه

نمیدونم چیشد که آخر مکالمش بهم گفت مبارکم باشی:)))

تاحالا هیچکس انقدر عاشقانه باهام حرف نزده بود

بهش گفتم مبارکتون باشم آقاااا🥹

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکم باهم گپ زدیماتوبوس دانشگاه اومدبهش گفتم باید برم دیگهنمیدونم چیشد که آخر مکالمش بهم گفت مبارکم ب ...

وای اون روز بهترین روز زندگیم بود

رفتم خونه کلییی غذا خوردم

کلی با خانوادم گفتم و خندیدم

شب کلییی به پوستم رسیدم

واقعا حس کردم زندگی برام قشنگ شده

من برا یکی مهم شدم بلاخره


وای اون روز بهترین روز زندگیم بودرفتم خونه کلییی غذا خوردمکلی با خانوادم گفتم و خندیدمشب کلییی به پو ...

توی این مدت ده روز انقدر عاشقانه باهام چت میکرد و حرف میزد که حس میکردم یه ملکه واقعی ام

اگه شبا دیر آنلاین میشد معذرت میخواست

هرکیو میخواست فالو کنه ازم اجازه میگرفت ناراحت نشم

درمورد کارای اون روزش باهام حرف میزد و مشورت میگرفت

کلی برا درسام بهم انگیزع میداد

توی این مدت ده روز انقدر عاشقانه باهام چت میکرد و حرف میزد که حس میکردم یه ملکه واقعی اماگه شبا دیر ...

من اون ده روز کلی درس خوندم و ورزش کردم و به پوستم رسیدم و خوش گذروندم تا اینکه پیشنهاد داد همو ببینیم

بیخیال توروخداعشق ۱۰ روزه؟

نگو عشقه دیگه ،

من خودم خیلی سال پیش،یه پسری وقتی از یره کار برمیگشتم فقط نگاهم میکرد،یه بار تو تاکسی کرایه منو خواست حساب کنه من تقریبا باهاش تند برخورد کردم،

ولی بعد از اون توجهم رو جلب کرده بود،سال بعدش بهم شماره داد،

یعنی جوری عاشقش شده بودم،قلبم از فکر کردن بهش فشرده میشد،

شاید همش دو ماه باهم تلفنی صحبت کردیم و یه بار همدیگرو خیلی کوتاه بیرون دیدیم،

ولی اونقدر عاشقش شده بودم،

بعد از رفتنش شاید ۲ سال تمام براش گریه میکردم و آه میکشیدم از غصه

اولین و آخرین عشق من بود💔

نه واقعا عشق بودبعد از اون حوصله هیچکسو ندارمنمیتونم به هیچکس فرصت بدمدلم میخواد زودتر باهاشون برم س ...

🫤 خوشی به همین دل و قلوست ..والا 😂😂😂 

به نرسیدن هاشه اولش باید برسیم دیدم نه از دور هنوز هم زیباست.. عشق اولی  منتظرم بچه دار شن بچه شونو ببینم خیلی کم دورا دور همو مبینیم اون دقیق نمیدونه چقدر خرابشم🥲🙂 ...

من اون ده روز کلی درس خوندم و ورزش کردم و به پوستم رسیدم و خوش گذروندم تا اینکه پیشنهاد داد همو ببین ...

اون روز از شانس من هوا خیلی سرد و بارونی بود

دقیقا دوسال پیش یه همچین روزایی بود

ولی من قرارو کنسل نکردم چون خیلی دلم میخواست زودتر ببینمش

این مدتم توی چت خیلی راجب این حرف میزد که به تشکیل خانواده فکر میکنه و روحیاتش اینجوری میطلبه هرچند برای سنش زود باشه اخه ۲۵ سالش بود

اون روز از شانس من هوا خیلی سرد و بارونی بوددقیقا دوسال پیش یه همچین روزایی بودولی من قرارو کنسل نکر ...

کلی به خودم رسیدم

وقتی لوکیشنشو فرستاد و من از جلو ماشینش سر درآوردم چشماش گرد شد

کامل فهمیدم از من خوشش اومده

منم قلبم ریخت

خیلییی ازش خوشم اومد

همونی بود که میخواستم

یه نفس عمیق کشیدم گفتم خدایا شکرت تو یه همچین عشقی برام کنار گذاشته بودی و من نمیدونستم😍

نگو عشقه دیگه ،من خودم خیلی سال پیش،یه پسری وقتی از یره کار برمیگشتم فقط نگاهم میکرد،یه بار تو تاکسی ...

آخیییییی

چیشد زابطتون عزیزم؟


هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق، هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792