2777
2789
عنوان

چندش بازیای تازه عروس دامادا😟

| مشاهده متن کامل بحث + 164598 بازدید | 871 پست
🤣🤣ببخشید ها مطمعنم هرچی خورده بود بالا میاره پسره ولی از ترسش چیزی نمیگفته

آره بابا 😂پسره اومد قاشق برداره دید این قاشق و کرد تو دهنش قاشق و گذاشت زمین🤣🤣🤣ما همه ام داشتیم نگاشون میکردیم معذب شده بود ولی دختره عین خیالش نبود😂

از شهریور ۱۴۰۳ کاربری دست خودمه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من جاریم الان بچشون 10 سالشه بعد جدا از شوهرش اومده بود خونه مادر شوهرم دو سه روز بعدش برادر شوهرم اومد بعد این بعد از این که برادر شوهرم اومد و نشستن از تو یقه برادر شوهر شوهرم دستشو کرد تو لباسش بدنشو دست میزد و هی باهاش احوال پرسی میکرد

من همینطوری هاج  و واج مونده بودم از خجالت آب شدم

من وجاریم تو ی زمان ازدواج کردیم اونو شوهرش وسط جمع  همو بغل میکردن مثلا. شوهرش. سرشو میزاشت روپاهاش و کلی از این اداها در میاوردن یا یه جا می رفتیم دستاشونو میگرفتن میدویدن یا از جوب میخواستن رد شن. برادرشوهرم. بغلش میکرد بعد منو شوهرم جلو جم خیلی. سرد دیده میشدیم اون زمان من سنم کم بود  دوس داشتم شوهرم  اینطوری باشه  خیلی سر این موضوع  دعوا داشتم از اون ماجرا پانزده سال میگذره  الان ک فکر. میکنم میگم خداروشکر  ما سرسنگین تر بودیم و جاریمو شوهرش چنبار. پای طلاق رفتن و خیانت و خیلی ریدن خلاصه  اینکه بگم. ظاهر زندگی. بقیه رو اصلآ  مقایسه  نکنید با خودتون..... 

اللهم عجل لولیک الفرج

با همسرم ک آشنا شده بودیم من از یه عشق ده ساله دست کشیده بودم و همیشه بغض داشتم...همسرم این حالمو میدید و چشمای اشک آلودم رو ...دستشو می‌ذاشتخ زیر چونه م میگفت چرا حالت بده؟؟من دیگه نمی‌ذارم تو غصه ی چیزی رو بخوری😭😭😭🥺

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز