جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
من جاریم الان بچشون 10 سالشه بعد جدا از شوهرش اومده بود خونه مادر شوهرم دو سه روز بعدش برادر شوهرم اومد بعد این بعد از این که برادر شوهرم اومد و نشستن از تو یقه برادر شوهر شوهرم دستشو کرد تو لباسش بدنشو دست میزد و هی باهاش احوال پرسی میکرد
من وجاریم تو ی زمان ازدواج کردیم اونو شوهرش وسط جمع همو بغل میکردن مثلا. شوهرش. سرشو میزاشت روپاهاش و کلی از این اداها در میاوردن یا یه جا می رفتیم دستاشونو میگرفتن میدویدن یا از جوب میخواستن رد شن. برادرشوهرم. بغلش میکرد بعد منو شوهرم جلو جم خیلی. سرد دیده میشدیم اون زمان من سنم کم بود دوس داشتم شوهرم اینطوری باشه خیلی سر این موضوع دعوا داشتم از اون ماجرا پانزده سال میگذره الان ک فکر. میکنم میگم خداروشکر ما سرسنگین تر بودیم و جاریمو شوهرش چنبار. پای طلاق رفتن و خیانت و خیلی ریدن خلاصه اینکه بگم. ظاهر زندگی. بقیه رو اصلآ مقایسه نکنید با خودتون.....
با همسرم ک آشنا شده بودیم من از یه عشق ده ساله دست کشیده بودم و همیشه بغض داشتم...همسرم این حالمو میدید و چشمای اشک آلودم رو ...دستشو میذاشتخ زیر چونه م میگفت چرا حالت بده؟؟من دیگه نمیذارم تو غصه ی چیزی رو بخوری😭😭😭🥺