۵ سال طول کشید.
فکر میکردم دیگه هیچوقت عاشق نمیشم...
هرکسی بهم نزدیک میشد با اینکه موقعبت هاشون یکی از یکی بهتر بود اما چون قلبم پیش شخص دیگه ای بود ردشون میکردم.
بعد از ۵ سال که از جداییم گذشته بود، فردی وارد زندگیم شد که اسمشو گذاشتم معجزه خدا.
اردیبهشت سال بعد سالگرد ۲ سالگی رابطمون خواهد بود و ان شاءالله ازدواج.
اومدنش مثل این بود که تو ی جای برهوت تک و تنها گیر کرده بودم و داشتم از سرما یخ میزدم و یهو ی قوطی کبریت پیدا کردم و اتیش روشن کردم و باعث شد از مرگ حتمی نجات پیدا کنم.
امیدوار باش، خدا برای هممون چیزای خوبی کنار گذاشته