سلام
خانما من خیلی ذهنم درگیره متاسفانه مادر خوبی نداشتم خیلی ظلم کرده در حقم البته خواسته یا ناخواستشو نمیدونم اما نفرین هم زیاااااد میکنه. کلا برام مثل مادرشوهره تا مادر. دلش میخواست تو زندگی متاهلیم دخالت کنه نذاشتم منو پیش خونواده شوهر خراب کرد. الان میشینه غیبتمو پیش فامیل و همسایه میکنه. دیگه طعنه و تیکه و فحش و... مثلا ۵ صبح بیدار میشه بالاسرم تلویزیون روشن میکنه با صدای بلند که نتونم بخوابم. یا نصفه شب که بیدار شه ازعمد سروصدا میکنه که منم بیدار شم. روز عقدم دعوا انداخت با چشم گریون رفتم محضر. حتی میگف از خونه من برو بیرون. پیش دومادمون آبرومو برد راز هایی که پیشش داشتم لو داد چیزایی که پای آبروم وسط بود.خب منم ی مدت سکوت کردم اما بعد جوابشو دادم فحش میداد فحش میدادم نفرین میکرد نفرین میکردم به پدرم که فوت شده فحش میداد به پدرش فحش میدادم.خلاصه تو یه جا خوندم میگف حتی اگر پدر مادر بهت ظلم کنن بهشون با اخم نگاه کنی چنان تو زندگی بدبخت میشی که دست به طلا بزنی خاک میشه کارای عادیت پیش نمیره چیزایی که برای بقیه مثل آب خوردنه برای تو میشه مشگل.الان زندگیم خیلی پیچیدس خیلی کلافه ام. کارام پیش نمیره همیشه کارام سخت انجام میشه. خودش همیشه میگه ایشالله به چه کنم بیوفتی.اخه پس چیکار کنم؟ اخه پس با مادر ظالم چجور باید رفتار کرد ؟؟؟
