باسلام دوست پری شب با شوهرم دعوام شد به قدری منوکتک زدکه نمیتونستم پاشم من پدرمادرندارم داداشام معتادن حامی ندارم یک بچه دارم تاالان نه عذرخواهی کرده نه حرفی میزنه ازسرکارمیادشب شامشومیخوره میخابه بازصبح میره هرچی دهنش اومدبارم کردومنم بارش کردم اماکتکتم زدوزورم نرسیدزدم زیرگریه اونم پشتشوکردبهموهی گوزمیزدپوزش میخام اینوگفتم ولی مجبورم دلم گرفته میخام یه راهی جلوپام بزارین خسته ام خیلی خسته ام خیلی ازخدامیخام منوزودبکشه سابقه تشنج دارم درحاله مصرف قرصم