خواهرم درآمدی نداره و میخواست کاری راه بندازه به جز منم کسی نداره طلاهامو حدود دویست و پنجاه گرم بود دادم بهش بتونه کاری راه بندازه شوهرم میگه اون طلاها حق من یعنی خودش بوده نیاید میدادم
طلاها رو کم کم از پس انداز خودم و بعضی هاش کادو های عقد و عروسی و مناسبات دیگه بود
نمیدونم چرا اینقدر ظالمه .