وای چجوری میشه ! یعنی مادرت مهم نیست برات؟! من گاهی آرزو داشتم جای تو بودم و مادرم رو اینقدر دوست نداشتم و وابسته نبودم چون بالاخره هر لحظه در استرس از دست دادن اونهام. اگه اون چیزیش بشه چجوری باید زندگی مو ادامه بدم و احتمالا از بین برم
ولی تو دغدغه ای راجب این موضوع نداری
منم ی روزی مثل تو بودم و گاهی دلم میگیره گریه هم میکنم از دوریشون بچه تر ک بودم از تصور اینکه مادرم بمیره یا پدرم گریه میکردم یا حتی شبت نگاه میکردم ببینم نفس می‌کشه یا نه در این حد دوستشون داشتم ،، اما آدم گاهی وقتا ب جایی میرسه که نبودن آدمای ک ی روزی برات عزیز بودن و چقدر براشون دلسوزی کردی و جوابتو با بدی دادن رو ترک میکنی ،، ی چیزی بگم من پدرم مریض شد پسراش باهاش نرفتن دکتر من می‌برددمش دکتر بعداز هر عملش می‌برددمش توالت هرچیزی خلاصه بچه اش بودم وظیفه داشتم اما باورت میشه همون پدر برگشت ب من فحش داد و تحقیرم کرد حتی کتکم زد ببین من ن تو این دنیا ن تو اون دنیا هیچ کدومشون رو نمیبخشم بجز خواهرم
برای کتابخانه و کمد لباس و دراور و ...... جا دارین؟
ما که جا نداریم. اتاق کوچیکه.
نگاه کن تو به دید بد نگاه کردی اخه ادم یک روزی میره دانشگاه یا ازدواج میکنه منظور مامانت چیز بدی نبوده حقیقته همه مهمونیم
من مامانم منتظره کنکورمو بدم اتاقمو بگیره میگه وو که دیگه میری😂😂😂میدونم منظورش این نیست که منو نمیخواد
اوه خیلی سخته از بی کسی و تنهاییم خیلی دلم میگیره می‌دونی روبیکای خواهرمو الان دوهفته است دارم اون خبر نداره چقد کلیپ گذاشته غمگین درباره من 🥺🥺 باورت میشه یکسال پیش عروسیه داداشم بود من یکی دوهفته پیش فهمیدم ک کلیپ عروسیشو گذاشته بود چقد متن غمگین نوشته بود زیرش😔😔 من اون روز همسرم خونه نبود کلیپا رو دیدم وای از ته دلم زجه زدم زنگ زدم ب شوهرم خودتو برسون من حالم بده وقتی اومد حال بد منو دید بغلم کرد تو عمرش اولین بار بود گریه میکرد 😭😭
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز