2777
2789

جنین بودم توی شکم مادرم

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

نمدونم راستش ولی همش یه خاطره میاد جلو چشمم 

که اون خاطره رو اصلا به هیچ وجه نه تو خواب دیدم و نه تو بیداری داشتم . 

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

تناسخ رد شدس

ولی حس میکنم هست 

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

تناسخ الکیه بابا

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
نمدونم راستش ولی همش یه خاطره میاد جلو چشمم که اون خاطره رو اصلا به هیچ وجه نه تو خواب دیدم و نه تو ...

این مدل خاطره ها رو هممون داریم

منم اسم پسر همسایه ای رو یادم میاد که قبل بدنیا اومدنم همسایمون بودن

فکر کنم دلیل علمی داره

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792