من چند سال پیش گربه داشتم توی خونه
همسرم خیلی وقتها چند روز توی ماه ماموریت شعر دیگه مجبور بود که بره
بعضی از شبها می‌دیدم گربم زل میزنه به در حمام و شروع می‌کنه میو کیو کردن و حالت تدافعی میگیره
ولی کلا آدم نترسی بودم و اصلا فکر نمی‌کردم ممکنه داخل حمام چیزی باشه🤦
اگه خواستین ازدواج کنین باهام بیوفتین دنبالم
درغیر اینصورت حالتونو میگیرم
درضمن اگه زشتین نیاین قبول نمیکنم
همینطوری خاله عمه قزیو فلان بهمان برامون دعا معا میگیرن معلوم نیس اونا چن تاشونو انداختن دنبالمون والا من هروقت خواستم یه غلطی بکنم ترسیدم مثلا یکی از این به اصطلاح جادگر یا دعا نویس یه شکلی بود میگفت ۵ شب رو دستت میکشی موقع خواب فقط یه بار میتونی انجام بدی برا همیشه بعد اگ بعد اون پنج روز نور یا جرقه ای دیدی ب معنای اینه ک کارت حل میشه بعدشم باید شیرینی بزاری تو طبیعت
من ترسیدم انجام بدم گفتم لابد بعدش یه چیزی باید بدم ب شیرینی ختم نمیشه
اره دقیقا معلوم نیست تاحالا کی دعا گرفته واسه مسکلات ما شاید کا باپر نداشته باشیم ولی انگار واسه اونا کار راه اندازه…… جدی؟ چه عجیببب من سمتشون هیچ نرفتم کلا باورشون ندارم دعانویس و اینارو ولی به انرژی سیاه چرا خوب کردیییی دخترررر باز خوبه اینجا ترسیدیییییب
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز