امشب خونمون تهنام
بیاین یکم خاطرات ترسناکتونو بگین حوصلم سر رفته
بعدم تا صبح سگ لرزه بزنین
خارش؟
ژون
من جنم
کسی خواست خاطره براش بسازم
من هروقت خواب باشم صبح ها انگار یکی با صدای بلندبه طبل میکوبه ... یا به در میزنه ...یه بارم سر صبح یک دست سیاه روی درحیاط دیدم فک کردم کارگره به آقام گفتم کارگر اومده اون رفت تو کوچه اما کسیو ندیده ....
ما توی یه اپارتمان سه طبقه خونه داشتیم طبقه سوم خراب بود و بدون سکونت اصلا نمیشد رفت داخلش
یه شب نصفه شب با اسانسور خواستیم بریم دیدیم خطا میده که طبقه سوم در بازه هرچی منتظر موندیم نیومد رفتم بالا ببینم چی شده دیدم در بسته اس زنگ زدم به خانواده گفتن نه هنوزم در بازه هیچی بالا رو نگاه کردم کسی نبود برگشتم پایین یهو اسانسورم اومد روز بعدش سوار شدیم زدیم همکف یهو رفتیم طبقه سوم… جالب اینه پرسیدیم گفتن اصلا دکمه طبقه سه رو غیر فعاله چطوری میگین رفتین:)
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز