به خاطر بیماری برادرم مجبور شدم زندگی و همسرم رو ترک کنم و طلاق صفحه 57

کاررلا

مدیر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 9144

به خاطر بیماری برادرم همسرم و زندگیم رو ول کردم

اومدم پیش برادرم یه مدت خوب بود

دوباره حالش بد شد

همسرم دیگه نخواست با من زندگی کنه

طلاق گرفتم

الان هم نمیتونم بچم رو درست ببینم

خیلی دلم گرفته خیلی خسته ام

زندگیم رو پای برادر مریضم ریختم که هیچوقت خوب نمیشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

دیروز

00:20

53 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

تینتاک95

عضویت: 1403/01/12

تعداد پست: 789

غصه نخور گلم اینجا همه حقایق گفته نمیشه حیف وقت و اعصابی که ما به خاطر این جور تاپیکا هدر میدیم

من وقت نکردم همه صفحه رو بخونم آخرش اسی گفت مشکل برادرش چیه؟

1403/10/07

16:36

0 نفر لایک کرده اند ...

آسمانمن

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 8101

من وقت نکردم همه صفحه رو بخونم آخرش اسی گفت مشکل برادرش چیه؟

نه نگفت

1403/10/07

16:37

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید