امروز سر راند بهم آدرس یه کتاب فروشی داد گفت برو اونجا بگو فلانی منو فرستاده کتاب عبید زاکانی بخر شعر موش و گربه پیدا کن بخون فردا یه کنفرانس درمورد این شعر و خلاصه ش و پیامش بده
میدونم منظور خیلی خاصی داشت که میخواست اینجوری نرم بهم یه تیکه بندازه ولی منظورش رو نمیفهمم
شعرشو خوندم ولی نفهمیدم ربطش چیه و چرا این حرفو زد
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉