2777
2789
عنوان

ب نظرتون تصمیم درستی گرفتم ایا

106 بازدید | 13 پست

من باردارم خانوادم خیلی اذیت میکنن هردفه میرم یکسره خرفای چرت و پرت ناراحتی دعوا قهر کثیفی خونه مادرمم فوت شده بابامم مثل نوار ضبط شده میمونه مدام از اینو اون داره گله میکنه فوش میده منم ب معنای واقعی هیجارو ندارم برم تا حالا میرفتم ک هم ب وظیفه خودم عمل کرده باشم تنهاشون نذاشته باشم هم خودم تنها نباشم ولی من دلم نمیخاد ی دیوونه مثل خودم تحویل جامعه بدم بابام انقدر ارامش خونه رو ب هم زده تو کل زندگیمون ک ما هیچوقت نتونستیم ادمای نرمالی باشیم من نمیخام بچم مثل ما شه دلم میخاد همیشه ارامش داشته باشه نمیخام مدام روانشو ب هم بریزم حالا دیگه میخام این چند هفته مونده ب زایمانم رو دیگه خونه بابام نرم نمیخام ببینمشون

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

نرو مگه مجبوری ،بشین خونت بگو استراحت مطلق هستم

کاش مامانم بود میرفتم این روزای اخر بارداریم اونجا امروز مادرشوهرم گفت ده بیست روز مونده بیا اینجا پیش ما بمون چقدر دلم میخاد برم ولی اونجاهم خواهر شوهرم هست اذیت میکنه واقعأ دیگه از پس کارام برنمیام 

آره عزیزم نرو روانت از همه چی مهم تره مخصوصا زایمان و بچه داری در پیش داری که حسابی بهم میریزه آدم د ...

تو خونه هم خیلی اذیت میشم تک و تنهام ن حوصله فیلم و کتاب دارم ن هیچی امروز مادرشوهرم گفت این چند روز مونده ب زایمانت بیا بمون اینجا چقدر دلم میخاد بذم ولی اونجاهم خواهرشوهرم اذیت میکنه

نرو ب جاش برو کافه برو پارک برو جاهای دیگه حالتو خوب کن برگرد خونه.جای بری ک با اعصاب داغون برگردی خونه جه فایده.بعدم تنها نیستی منم مث خودتم تک فرزندم از خانواده و فامیلم دورم جند تا دوستم داشتم ک متوجه شدم بیشتر دنبال استفاده کردن هستن تا رابطه ی دوستی همیشه اعصابم از کاراشون ک ادمو احمق فرض میکنن داغون بود واسه همین قطع رابطه کردم.خودم میرم میجرخم خرید میکنم میگردم شبام با شوهرم میرم بیرون ب جای دوستو خونه ی خانواده رفتن.واقعا آرامش دارم

خوب میکنی...اگه ادیت میشی کمتر برو اونجا

ب خدا پدرمو دراوردن بابام مدام داره پشت داداش عوضیم و زنش فوش میده هی ال کردن بل کردن هیچ کاری هم نمیکنه ک ی ذره اروم شه خونمون کثافت میباره از اینور داداش کوچیکم هردفه ی زری میزنه ک میره تو مخم پاشونو خونم نمیذارن هی میگن تو حامله ای سختت میشه دیگه دراون حد سختم نیست بیان ی چای بخوریم باهم خسته شدم از این همه تنهایی کاش مامانم بود حداقل میومد اینجا بهم سر میزد

اخه تو بدنم پر از درد نمیتونم هرروز برم بچرخم

منظورم بعدا بود و کلا گفتم.فعلا برو خونه مادرشوهرت این بهترین تصمیمه.ب خواهر شوهرتم توجه نکن.سعی کن یاد بگیری همیشه اول ب خودت فکر کنی و خودت مهم باشی الان باید ب فکر این باشی ک دوروز دیگه نمیتونی کاراتو انجام بدی باید یکی باشه حواسش بهت باشه و مادر شوهرتم بهت گفته بیا اینجا پس برو بمون اونجا تا بتونی از پس کارات بربیای.با خواهر شوهرتم مث خودش رفتار کسی ک ی زن حامله رو آزار بده مطمعن باش کارما از دماغش در میاره

ب خدا پدرمو دراوردن بابام مدام داره پشت داداش عوضیم و زنش فوش میده هی ال کردن بل کردن هیچ کاری هم نم ...

اخی عزیزم خدا مادرتو رحمت کنه الان بیشتر از هر کسی به مادرت نیاز داشتی که اونم نیست🥲 حالا بچه ات چیه؟دختر داری؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792