هر بلایی فکر کنی شوهرم و خانوادش سرم میارن .دیوونه شدم .تو ظاهر بهترینن ولی اینقدر غد و نامردن قشنگ از من اروم اروم یه روانی ساختن بعد بهم میگن تو مریضی ما تحملت نمیکنیم .خودشون مساله و حاشیه میسازن.بی توجهی .بی اهمیتی .ولی من تک و تنهام بعد با خودم عهد میبندم حقمو بگیرم بزارم برم حتی ولی پای رفتن ندارم .دو دقیقه میگذره تپش قلب میگیرم انگار دارم جون میدم