امشب با شوهرم یه دعوای حسابی کردیم

کاملا درک میکنم با تمام وجودم

ایشون به شدت بچه ننه ...اینا به شدت کمبود دارن ....درست هم نمیشن ....فقط یه مقدار کمی اونم با جنگ و خونریزی که خودشون هم خسته میشن ...خیلی خیلی هم کوتاه میان ..وگرنه رفتارهای مزخرفشونو باید بدونی که همیشه هست 

داری الکی خودتو اذیت میکنی بیشتر باهاش برو بیرون تنها باش باهاش نه با خانواده تنهاید محبت کن که وابسته است بشه توی جمع فاصله بگیر بگو خجالت میکشم یا یه دلیل دیگه بیار جوری باهاش باس که دلش تنهایی بودن باهات رو بخواد نه تو جمع بودن

به ما هم همینارو گفتن ...بچه هامونم تو این زندگی چقدر اذیت کردیم .....پی خیلی چیزارو به تنت بمال

کرد هستی؟

عزیزم اینا با بیرون رفتن درست نمیشن

بیرونم یا خودش زنگ میزنه یا کس و کارش ...احازه بدی خانوادگی تشریف میارن باهات تا دم در توالت هم

ببین این اصلا چیز خوبی نیست اونم تو دوران عقد! یکم تو رابطه تون تو شرایطی که حال جفت تون خوبه تجدیدنظر کنید و با هم حرف بزنید و لازم شد مشاوره هم برین چون میگم حتی ادای کتک زدن رو هم درآوردن چیز خطرناکیه یعنی ممکنه بعدها دست روت بلند کنه و این قابل تحمل نیست اصلا 

گول حرف اینا رو نخور پسرا تا مجردن میچسبن به خواهر تو هم بچسب به خواهرش اینقدر برو و با خواهرش مهربونه باش جلوش برو خونه خواهرش که خواهر رو خسته کنی بذار اونا بد تو رو پیش شوهرت بگن تو خوبشونو بگو بذار فک کنه اونا با تو بدن نه تو با اونا اگه میخوای زندگیت پا بگیره از خواهر و مادر و خوانواده اش گله نکن پیشش فقط حسن بگو اونا گفتن عروس فلانی طلاق گرفت چون حساس بود جلو شوهرت میگفتی چرا دخترا اینکار رو می‌کنه معلومه دایی و خواهر زاده چقدر همو دوسدارن مگه شوهر اون شد دیگه دایی بچه های خواهرش نیست خودتو پیششون عزیز کن جنگ و مقاومت جواب نمیده 

بعد رفتیم اونجایی که اونا میخواستن برن یه خونه سنتی بود شوهر منم منو پیادا کزد گفت برو با همونا بعدم با اونا برگرد داد میزد به داییم میگف من نمیام اینم با خودتون ببرید همه فامیل نگاه ما میکرد

الان تاپیک های قبلتو نگاه کردم 

ایشون احترام هم سرش نمیشه .....عقد هستی اینکارترو میکنه ...بعد عروسی خدا رحمت کنه .....چند سالشه 

کل دو ران عقد و نامزدی شوهرم هر جا میومد خواهر زاده هاش ریسه بودن دنبالش الان چهار پنج ماهی یه بار نمیبینشون باید دشمنی نکنه اون بیشتر بچسبه بهشون که اذیتشون کنه شب امتحان بلند کنه بره خونه خواهر شوهر ببینه چطور بیرونش می‌کنه آدم میشن

الان عقدی یا خونه خودتی؟ ما این رسم نداریم ولی کسانیکه دارند خانواده دختر بعد از عروسی یلدا می‌برند برای دخترشون خونش

بعدم از اونور دکتر بردن چیزی نیست که به شما بگه بیا بریم

خدا وکیلی میبینی 

مرد همراه نباشه 

مدیریت بلد نباشه

تمام نیرو و وقتتو باید بزاری که چیکار کنی 

دقت کنید اونا اصلا این انرژی رو نمیزارن و راحت دارن اونجور که دوست دارن زندگی میکنن

همین بچه های خواهر شوهر تا سربازیشونم تو خونت تموم  میکنن ..بعد ازدواج میکننن ...یکبار در خونشونو نمیبینی .....چون فقط هر کسی دنبال منفعت خودشه

بگو سیک.تیر

عقدین بعد هر شب خونه بابات میخپابه زبون درازی هم میکنه برات؟ چرا جا پهن میکنی تو خونه بابات براش؟  حنما بکارت هم نداری؟ یکم زرنگ باش 

دورت بگردم عزیزم 

آدم ذات خراب و حسوددددددد

خودتو تیکه تیکه هم کنی براشون 

فایده نداره 

بعد سال ها میبینی وای چقدر حقارت کشیدی و اونا به اون کارا عادت کردن 

میایی کلت عوض بشی بگی گور پدر همشون 

میبینی اوه اوه دهنا دوباره باز میشه چون باب میلشون نیستی

دیگه شانس آدمه شما برو خونه خواهرش فرصت نده اون بیاد شوهرت سرکاره تاکسی بگیر برو بگو دلم گرفته بود اومدم زنگ بزن شوهرت من اونجام بیا چند باز اذیتش کنی خودش در به در راه میشه داداشم کات کنه رفتی سر خونه زندگیت سر راهت سبزی خوردن بخر بگو آوردم برا دوتامون پاک کنیم سبزی قرمه بخر ببر بریز سرش گوشت بخر بگو تو گوشتاتو خوب خورد میکنی آوردم برام خورد کنی زحمتش بده بذار اونی که خسته می‌کنه تو باشی