دوستم خیلی مشنگهههه
به دخترپنج ساله ش گف شعر جای خصوصی رو بخون
اونم بین همه وایساد گفت همه هم باشوهراشون
گف بین دوتا پا جای خصوصی داریم
باید نزاریم کسی اونو ببینه و.... کسی خواست دست بزنه نزاریم و...
همه زنا سرخ شده بودن اون ذوق کرده بود به شعر خوندنش😳
آخرش شوهرش گف بسه بابا برو با دوستات بازی کن
بعد به زنش گف فقط همین یه شعرو حالا بلد بود؟😕