کجا فهمیدید همسرتون خیلی دوستت تون داره 💜♥️🤍

شاید آخه گفت اصلا ندیدم تعجب کردم

من شوهرم خیلی کار میکنه شب و روز 

طلا میگیره .البته خودمم کار میکنم زیاد .

و خرید میکنه برای خونه 

ولی مطمئنم دوستم نداره 

یک مرد هست سال به سال چیزی برای زنش نمیگیره ولی زنش قلبا میدونه دوستش داره 

و زنی هم هست شوهرش براش کم نمیذاره ولی میدونه شوهره بهش عشق و وابستگی نداره 

.زمانی فهمیدم که دوستم نداره که نیم ساعت قبل عمل سختم و پذیرش

منو برد تو قبرستان چرخاند .قبرستانی که هیچ آشنایی اونجا نداشتیم

و البته ی عالمه چیز برای بیمارستانم خریده بود.

قطعا یکی از دلایلی ک میگم هر کسی جز پدرو مادر لیاقت،عشق رو نداره همین طرز صحبت هاس . 

هر روز

نمی شه نباشه حتما هست ولی یکی که دلش ازیه جایی بشکنه اززمین وزمان شاکی می شه

وقتی بهم زل میزنه میگه خدا هیچ کسو انقد زیبا نیافریده 

توی دوران دوستی ام وقتی ب زور میخاستن شوهرم بدن تو دانشگاه بلند بلند داد زد گریه کرد

ازش ۳ سال بزرگترم هرکی مسخره کرد منو باهاش دعوا کرد 

من شوهر ندارم نه رل ولی میخوام نظرمو بگم❤🙂

دوست دارم شوهرم یه اخلاق داشته باشه حمایتم کنه و نازمو بکشه ومنت کشی واسه اشتی دیگ پول هم داشته باشه 🙂دست بزن وگیر بده وخیانت کنه نداشته باشه خداکنه این موارد که میخوام رو پیدابشه❤

چند روز پیش تو مسیر خونه بابام اینا بودم گفت تنها راهی که هیچوقت پشیمونم نکرد این بود که اومدم تورو گرفتم و خوشحالم بعدش بغض کرد😂

مرد هم آدمه یه جاییش یه نقطه ضعف داره که توی شرایطی از اونجا ضربه میخوره.... مثلا بعضیا تو شرایط معمولی عالی ان ولی وقتی به پول میرسن عوض میشن، بعضیا هنوز زن عوضی به پستشون نخورده وگرنه با یه عشوه از راه به در میشن، بعضیا هنوز داداششون زنده است!! وقتی بمیره معلوم میشه چقدر عاشق زنداداششونن!! اینا رو به چشم دیدم. مردهایی که قبل از رسیدن به شرایطی فرشته های عاشق و بی همتا بودن... بعد از اون عوض شدن. دیگه فکر میکنم مرد خوب مردیه که هنوز تو اون شرایط قرار نگرفته..

عاشق امضاتم!

قربون نگاهت 💙

ای کاش میگفتی کجا فهمیدی دوستت نداره

شوهر منم دائم می گفت طلاقت میدم یا زن دوم می گیرم منم همیشه سردرگم بودم حتی ۴ سال اول دفترچه بیمه نگرفتم همش می گفتم من که طلاقم میده چرا دفترچه بگیرم  سال ۸۶ که ۱۶ سال از از دواجمون گذشته بود بعد از قهر طولانیش گفت طلاقت میدم منم گفتم باشه بریم طلاق صبح رفتیم هر دو درخواست توافقی دادیم بعد از دادگاه رفته بود خونه مادرش و اظهار پشیمونی کرده بود عصر جاریم اومد پادرمیونی  چند بار بعدش گفت غلط کردم   ولی همچنان می گفت طلاقت می دم اما کمتر تا سال ۱۴۰۰ که واقعا من تصمیم به طلاق گرفتم  اولش فک کرد الکیه گفت برو تقاضا بده  بعداز ۲ ماه پشیمون شد   و لی هنوز که هنوزه میگه ولی فهمیدم که لقلقه زبونشه    توی این ۳۳ سال این تهدیداش باعث شد دلم به این زندگی گرم باشه  اوایل که اصلا اهل جمع کردن پولام نبودم می گفتم جمع کنم که چی بشه   الان گاهی میگه بمیری می میرم حتی اشک تو چشماش جمع شد ولی من ذره ای برام اهمیت نداره میدونم من برای این الان دوست داره پیرشده از تنهایی می‌ترسه وگرنه نه محبت داره داشته باشه هم ارزشی نداره اندازه تموم موهای سرم شکنجه شدم  اونقدر دلمو شکسته و آسیب دیدم که اشک تمساحش برام فایده ای نداره

هیج جدا