کجا فهمیدید همسرتون خیلی دوستت تون داره 💜♥️🤍

جایی که منو بع کل خانوادش ترجیح میده و خانوادش یا حتی مادر پدرش جرات ندارن بهم بگن بالا چشمت ابروئه. حتی یه جایی مامانش ازبس ازم بدگویی میکرده شوهرم گفته هرچی هست من خیلی میخامش و هیچکس اجازه نمیدم تو زنوگیم وخالت کنه و زندگیمو بهم بزنه ،جایی که خاستم برم اتاق عمل برا کورتاژ بهم خیره شده بود و اشک تو چشماش جمع شده بود

تا آخر بخون بنده خدا خواب دیده

خیلی چیزا طولانیه اما همینکه با این اخلاق بسیار بد و غیر قابل تحملم باهام می‌سازه یعنی دوست داشتن .

یه راهکاری هم به من بدین بیزحمت😅تاپیک زدم

اینکه چند سال منتظر بود ازم بله بگیره. اینکه ی خانواده اش گفته بود بیخود ب خودتون زحمت ندین دنبال دختر بگردین یا فلانی یا هیچکس. اینکه بعد ۱۰ سال هنوزم هر کاری میکنه تا من رو خوشحال کنه. اینکه بدون من هیچ جا نمیره و ....

یه دوره ای باهاش به مشکل خوردم و تصمیم به جدایی گرفتم و رفتم خونه مامانم اما اون نمیدونست،بعد یک هفته اونجا موندن تو پیام بهش گفتم که قصدم جدایی برای همین اومدم اینجا،سریع اومد دنبالم و نذاشت اونجا بمونم،مدام در حال صحبت بود باهام اونجا که برگردم من بخاطر دخترم برگشتم،و هیچوقت پشیمون نشدم....

وقتی ۲ نصفه شب رفت برام چیپس خرید😂

وقتی که با جاریم بحثم شد و یه ماه بعدش رفتیم خونه ی پدرشوهرم،خواهرشوهرم گفت حق ندارین داداشامو ازهم جدا کنید با دعواهاتون،شوهرمم خیلی خونسرد برگشت به خواهرش گفت در دهنتو گِل بگیر و اینجوری با خانوم من حرف نزن دفعه ی بعد تضمین نمیکنم خودم درشو گل نگیرم🤭

خدانکنه بله خداروشکر عزیزم

هر چی از خوبیا گفتید رو خوندم تمام بیست و خورده ای صفحه...جالبه همه رو همسرم داره ولی اونجا که تو بیماری اونم سرطان از من بیشتر سختی کشید و همیشه همراهم بود روحیه داد با وجود هزینه های سنگین بیماری کلی هزینه های دیگه کرد که صرفا روحیم عوض شه کاری کرد که دکتر گفت عجیبه چطور انقد زود خوب شدی؟همش کار همسرم بود🌹یادمه اولین بار که پزشک پرسید قصد بچه اوردن دارید؟ برای تزریق دارو شیمی درمانی میپرسید که ممکنه نازا کنه یه ثانیه هم معطل نکرد سریع گفت نه فقط بهترین داروها رو تجویز کنین که زودتر خوب شه(با وجود اینکه عاشق بچه اس قیدشو زد) 

منم خیلی تمرین کردم تا از نظر عاطفی مستقل شدم. خیلی به خاطر عشق آزارم داد. از وقتی دیگه وابستش نیستم مثل سگ پاسوخته دنبالمه. ولی چه فایده . دیگه برام لذتی ندارن. چون تمااااام تلاشم رو کردم که عشقم از بین بره و آزار نبینم.

چه کامنتای قشنگی 

الهی همه ی  زندگیا پر عشق باشه همه دلشون خوش باشه 

من پارسال همین موقع ها فهمیدم ازم متنفره و بخاطر بچه هامون و آبروی خانواده اش داره باهام زندگی میکنه

همیشه پشتمه خیلی جاها همیشه بهم میگه الویتم تویی بعد بچه هام بعدخونوادم وقتی بارداربودم ب مشکل برخوردیم ب دکتر گفت اگه بارداری برای سلامتیش مضره تا بچه روسقط کنیم .یه بار روز پدر خیلی دلم گرفته بود گریه میکردم چون بابام رحمت خدارفته اومدبغلم کرد بامن یکساعت داشت گریه میکرد از روز اول ازدواجمون بهم گفت من هم شوهرت هم باباتم هم داداشتم جای همه روبرات پرمیکنم وواقعا هم همینه 

جلو خانواده ش خیلی هوامو داره اصلا نمی‌ذاره کسی بخواد بهم حرفی بزنه اصلا نمی‌ذاره من بخوام جواب بدم خودش جواب همه رو میده،😁البته خیلی زود جوش و عصبی هم هست حالا این به اون در،🙃

عزیزم،🥰چه خوب خدا نگهدارش باشه،🌈خیلی خوشحال شدم برات،😍