کجا فهمیدید همسرتون خیلی دوستت تون داره 💜♥️🤍

❤️🫂

شاید باورتون نشه ولی خیلی از چیزای مثبتی که تعریف کردین تو زندگی من هست ولی با شوهرم همیشه خجالت زدم و سرم پایینه

طی چند ماه کم کردی

منم از این اتفاقا زیاد افتاده اون اصلا نیومد ولی برعکس من خر. 

چه سوال سختی!!! فیزیکی کنارش، جدا نشدم.من یک بچه دارم و همسر من پدر خوبیه

من مشکلات زیادی باهاش داشتم ولی بخاطر اینکه از دستم نده گریه کرد خودشو میزد حتی می‌گفت خودمو میکشم از بالای پشت بوم خودمو میندازم پایین پیش مادر و خواهرش گفته بود باهام ازدواج نکنه خودمو میکشم 

یک کلام

دوسم نداره

ما هم هر سری دعوا کنیم میگه ناراحتی میگم اره میکه برو خونه مادرت.... 

مثلا کفته طلاق میکیریم ب وقتش(شرایطش بهتر شه منظورشه بعد) 

یه بار که دعوامون شده بود و من میخواستم برم  شبش وقتی می‌خواستیم بخوابیم گریه کرد و گف من که هنوز ازت سیر نشدم تو میخواستی بری بعد گریه کرد🙃🙃بغلم کرد

وقتی مریض میشم شروع به دادوبیدادوقهرمیکنه،میگه خودتوزدی اون در،اما من جلو چشماش استفراغ میکنن یارنگم عین گچ شده،پشت سرم کلی پیش خانوادش بد گف،تهمت دزدی بهم زد ،خیانت کرد،...   طلاق عاطفی داریم،گاهی فقط نگاهش میکنم واشک میریزم که خدا این لیاقت من بود ،بعد اونهمه سختی که تومجردی کشیدم بعد اونهمه خاستگار،دیگه رد دادم افسردگی مزمن دارم باصدای اهنگ شاد هم اشک میریزم

دعا کنید باهاش ازدواج کنم و همسرم بشه میام تعریف میکنم کجا فهمیدم خیلی دوستم داره :)🤍

باردار بودم از درد ماهای آخر خابم نمیبرد بعد زایمان بهم گف خداروشکر دیگه درد نداری و راحت میخابی ۲ماه که خاب نداشتی دنیا رو سرم خراب بود عذاب وجدان داشتم 

یه روز جفتمونم مریض بودیم کرونا گرفته بودیم جفتمون حالمون خیلی بد بود اما همسرم سرفه هاش و درگیری ریه اش بیشتر بود من سرفه هام خشک بود و بدن درد داشتم نزدیکای صبح تب خیلی شدیدی کرده بودم و حالم خیلی بد بود خودم یادم نیست بعدش همسرم برام تعریف میکرد که شب تا صبح با اون حالش نشسته منو پاشویه کرده که تبم بیاد پایین صبح وقتی بیدار شدم دیدم داره پاشویه ام میکنه با دیدنم زد زیر گریه اون روزو هیچوقت فراموش نمیکنم

تو زندگی آنقدر هوامو داشته و بهم خوبی کرده که واقعا حتی یه لحظه غمشو نمیتونم ببینم 🥺🥺

ما ۹ ساله ازدواج کردیم اون موقع گرفتن نامه بکارت عادی بود😅😅

اولین بار که فهمیدم خیلی دوسم داره به خاطر نامه ی بکارت بود که مامانم اصرار داشت بگیریم 🥲

من به شوهرم گفتم و شوهرم خییلی ناراحت شد 

گفت چرا انقدر مادرت ارزش تورو پایین میاره؟بهش بگو من از طرفم شناخت داشتم که اومدم خواستگاریش 

نیاز نیست یه آدم غریبه با یه نامه ی مسخره پاک بودنشو برام ثابت کنه

هیچ وقت