داداشم فهمید قهر کردم دلیلش رو گفتم که چون مادرشوهرم اینا همش خونمون بودن قهر کردم اونم با اینکه حق رو به من داد ولی گفت اگر اومد دنبالت برو، سر شب شوهرم اومد جیگر اورده بود(دقیقا هفته پیش این موقع بود که من جیگر میخواستم شوهرم دعوا راه انداخت) گفت بیا جلو در بخوریم و داداشم باهام اومد پایین گفت اگر برای به دست اوردن دلش و عذرخواهی اومدی اداب و رسوم خودش رو داره همینجوری نمیشه و ما نمیذاریم خواهرم برگرده. منظورش این بود گل و شیرینی بخر بیار ولی در لفافه هم منظورش این بود که خواهرم برمیگیرده😑
😂😂شوهرت چی گفت؟
چی شد بعد
من خودم چندجا تو پیج ها گشتم و یه املاکی اشنا داشتم پیگیری کردم چندتا البوم برام فرستاد از خونه های مختلف ولی خب من نمیدونم تو چه بودجه‌ایی میخواد بگیره اصلا میخواد بخره یا اجاره کنه. به خودشم گفتم گفت تو انتخاب کن هرچی تو بگی😑 بعد گفت بیا ۳ دنگ خونه رو به اسمت میزنم ولی فعلا صداش رو در نیار برگرد خونه فعلا.
بعد عذرخواهی رو گفتم گفت مگه بابات از من عذرخواهی کرد بهم فحش داد یا داداشت عذرخواهی کرد ما که نیاز به عذرخواهی دیگران نداریم گفتم این کجا و اون کجا گفت مگه قرار نیست نذاریم خونواده ها دخالت کنن
بچه ها خیلی دوست داشتم یه گروه داشتیم باهم در ارتباط بودیم. انگار اعضای خونوادمین انقدر دوستون دارم و خوشحال میشم از نظراتون.
خب اسی این چ کاریه شما بخواید یجا دیگ ام برید باز با ساپورت پدرشوهره الان ک شرایط قط کردنش و ندارید
بعد این خونه مال خودتونه اگ به نام شوهرت نبود میرفتید یه جا دیگ ولی وقتی بنامشه دیگ برا خودتونه کلا یه سال و نیم دیگ اینجایید
بعد این اواخر چون حال روحیم خوب نبود اصلا خرید نکردم برای خونه یخچال و فریزر خالی خالیه، رفته بود خونه گفت رفتم دیدم خالیه و هیچی نداشتیم گفتم تازه فهمیدی من چه شکلی خونه رو میچرخونم گفت رفتم هایپر کلی خرید کردم یخچال و فریزر رو پر کردم کلی شکلات و اینا خریدم. فقط منتظرم برگردی
اصلاااا این دو تا قابل مقایسه نیستن! اصلا نیستن!
نمیشه هر چی از دهنشون در بیاد بهت بگن، نه اونم هر چیزی! بدترین حرف! بعد دیگه هیچی به هیچی
اگر بدون عذرخواهی مامانش رفتی خونه، بدون که واقعا مسیر پرفراز و نشیبی با همسرت خواهی داشت، چون هیچ هیییچ زحمت و فشاری بابت این مسئله بهش وارد نشده!
عزیزم حرف شما درسته
ولی به نظرم به این بهونه خاله شون رو کلا دیگه
دیگه بذارن کنار
یه کار خوبم که همسرش کرده اینه که
اون شب با مادرو خالش نرفته
همسرشم بهش گفته تو خودت میخواستی همش با خانواده ام ارتباط بگیری .حتی استارتر قبلا گفته بود
شوهرش از اینکه عمو یا مادرش اومده خونه شون ناراحته اخم کرده پیششون
میگفتی من نمیام مسائل بگم ولی تو همه چیز میزاری کف دست خانوادت و یا دوستات
و رفتار بابای شما کجا رفتاری خاله ایشون کجا خالش تو خونه خودتون بهتون بی احترامی کرده هرچند قصد اونا مشخصه و مهم واقعا خودتونید بخاطر بقیه آرامشت بهم نریز به درک هرچی میگن حسودا
اره شوهرم میگفت من با مامانم زیاد حرف میزدم که راهنماییم که با تو خوب باشم اگر این شکلی نیست ارتباطم رو باهاش کم میکنم اینو قبلا گفته بکد نه اشمب
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز