966 روزه که رفتی و من هنوزم دلم برات تنگ میشه

به قول اون روزا دلبرکم 

هنوز دارم تاوان میدم

هنور دلم تنگ میشه

 گفتم منم به این نتیجه رسیدم که اشتباه بود منم پشیمونم من دیگه حسی بهت ندارم؟چه دروغ بزرگی...

یعنی الان کجایی

میدونی اگه بودی من ادم خوشحال تری بودم؟ هنوز نتونستم خومو جمع کنم

چرا چندوقته ازم خبری نمیگیری؟ هر شماره ناشناسی بهم زنگ میزنه فکر میکنم تویی دستام میلرزه مثل قدیم کل بدنم یخ میکنه 

امسال دانشگاهت تموم شه برگردی کردستان چی؟ ولی وقتی اینجا بودی من احساس نزدیک تری بهت میکردم 

مثلا توی میدون انقلاب و دور و بر دانشگاه چشمم دنبالت بود بلکه گذری ببینمت بعد از این چی؟

یعنی الان کسی توی زندگیته؟

اگه هست باهاش حالت خوبه؟ 

تونسته حالتو بهتر کنه؟ 

اشتیاقت برای یادگرفتن زبان ترکی بخاطر من چیشد؟ دلم تنگه برای اون قربون صدقه های قشنگت من سنون بالاجا اورغیون دونیاسی دییردیم بیه هارا گتون؟ باگریم چاتیر دای یاشیابیلنمیرم نجلاردی گالسیدون 

ببین باز گریه ام گرفت باز قولمو بهت شکستم هناسکم   

یادته میگفتم قلبمو من دادم بهت؟ بعد به شوخی میگفتم پسش بده و میخندیدیم؟میگفتی اینجا پیش من جاش امنه؟ فکر نمیکردم واقعا اینطور باشه جدی جدی تمام این روزا احساس میکنم قلبم مونده پیش تو گیر کرده اما مراقبش نبودی...

من بیماری و افسردگی ای که بخاطر تو تجربه کردمو هنوز دارم و از خودمم پنهونش کردم 

کی فکرشو میکرد اون دختر بی احساس کسی رو تو دلش راه بده

اصلا الان کی باورش میشه من تورو توی دلم دارم؟ خودمم بگم باور نمیکنن که منننن؟ فکرشو کن باور کنن من کسی رو انقدر بخوام  

قول داده بودی هیچوقت نری چرا رفتی؟   

منم گفته بودم تو بری میمیرم ؟ نمردم ولی دیگه زندگی ام نمیکنم  

راستی بهت گفتم امسال بعد این همه مدت مثل هرسال انتظار بیجا داشتم که تو پیام بدی و تبریک بگی تولدمو؟

میگی چرا تاریخ تولدم یادت نمیره؟ اخه تاریخ تولد تورو فراموش کنم رمز کارتم که هنوز تاریخ تولدته چی؟ 

افسردگی که از زمان تو روی دلم موند و روش تلنبار شد این روزا راه نفس کشیدنو داره ازم میگیره شاید مثلا یهو ماام رفتنی باشیم میدونی حتی تصورشم قشنگه 

دلم از اون مکالمه های 2 ساعتمون که خودمون ادامه میدیم تا طولانی شه میخواد که با اشتیاق حرف میزنیم خدا به دلت بندازه یادی از ما کنی دلبرکم

ببین کاری کردی از دلتنگی درحالی که خفه میشم خودم سمتت نیام تو جرأت اینم از من گرفتی حتی...

بعد مدتها دلم خواست احساساتمو از خودم پنهون نکنم و تایپیک بزنم تا خالی بشم گرچه خونده نمیشه   A