پاگشای عروس فامیل شوهر

داستان اینه من قرار بود فامیل شوهرمو پاگشا کنم چون اونا هم ما رو پاگشا کردن قبلا.  ولی حوصله آشپزي ندارم و شب نشینی چون فامیل شوهرم خیلی میشینن و تا یک و دو شب میخوان حرف بزنن  منم مجبور بودم به جز شام چند بار پذیرایی میوه و چای و تنقلات کنم فقط هم عروس داماد نیستن کل خانواده شوهرم با عروس دامادا میومدن  شام هم اصلا به یک مدل راضی نمیشن . منم نه جون آشپزی دارم نه حوصله ی شب نشینی.  میخواستم براشون کادوشون را کارت به کارت کنم  اینجا پرسیدم گفتن خوب نیست . حالا تصمیم گرفتم جمعه که دورهمی قابلمه پارتی هست و هر کی فقط غذای خودشو میاره بیرون . منم همونجا کادوش را که یک روفرشی  شش متری هست بدم و تمام . غذا هم یه غذای معمولی درست میکنم  مثل چلو مرغ برای پنج شش نفر  که اگر دوست داشتن اونا هم یخورن .خودمون چهار نفر هستیم .اینطوری دیگه توقع تدارکات ندارن و چون کادو را بعد ناهار میدم  دیگه روشون نمی‌شه  مهمونی بخوان