همه رو از قبل تایپ کردم الان میذارم.توروخدا اگه با سیاستین کمکم کنین بگید چی کنم خانما ما سنتی ازدواج کردیم و سه سال عقد بودم و سه چهار ماه قبل شهریور ماه عروسی کردیم از چند سال قبل اینکه عقد کنیم پدرشوهرم سکته کرده رو تخته و نه میتونه حرف بزنه نه هیچی.انگاری که دور از جون جنازه است پدرشوهرم خیلی خیلی پولداره و به همه بچه هاش دو سه تا خونه و زمین و اینطور چیزا داده جلسه اول خواسگاری فقط خواهرشوهرم و مادرشوهرم اومدن.مامان من پرسید آقا داماد از نظر مالی چطوره خواهرشوهرم جواب داد هم خونه داره هم ماشین (ماشین فرض کنین مثلا 206 صندوق داره مدل 92) حتی گفتیم چرا آقا پسر تشریف نیاوردن خواعرشوهرم گفت ماشینش خراب بوده دیگه گذشت و ما عقد کردیم.این خواعرشوهرم خیلی خیلی زیاد ماشین شوهرمو میگرفت و میرفت اینور اونور.طوری شده بود که میدیدی یک هفته کامل ماشین دست اونه و ما مجبور بودیم با موتور دور بزنیم(خواهرشوهرم خودش ازدواج کرده و شوهرش ماشین داره) کم کم طوری شد که مثلا خونه مادرشوهرم بودیم خواعرشوهرم میومد جلو من به شوهرم میگفت سوییچ ماشین بابارو بده خرید دارم.یا میگفت ماشین بابا بنزین نداره یعنی کم کم اسم ماشین تبدیل شد به ماشین بابا.سندش هم که به اسم پدرشوهرم بود اون زمان اگه یادتون باشه اینطور نبود که برا خرید ماشین پول بذاری حساب وکالتی.ماشین قرعه کشی بود و باید خیلی سریع تو یه ساعت خاصی تو سایت اسم مینوشتی.تو همین روزا بود که شوهر خوش شانس من اسم نوشت و بهش ماشین افتاد و گفته بودن اول باید یک مقداری پول بدین و وقتی ماشین آماده شد و خواستین تحویل بگیرین بقیه پولو بدین.مبلغش یادم نیست فکر میکنم گفته بودن اول هشتاد تومن بدین. ما داشتیم خونه میساختیم و مجلس عروسیمونم مونده بود و اگه میخواستیم برا ماشینم پول بریزیم سختمون میشد.البته بازم میتونستیم فقط کمی زیر فشار میرفتیم خلاصه خیلی با هم مشورت کردیم که چی کنیم ماشینو بگیریم یا بیخیال بشیم.تو اون مشورت کردنا بود که از شوعرم پرسیدم ماشین الانمون مال خودته یا بابات؟ گفت مال خودمه گفتم اگه مال خودت نیست بگو که الان این یکی ماشینو پول بریزیم و بخریم گفت مال خودمه.بابام به همه بچه هاش خونه داده زمین داده.منم اون زمان نصف پول ماشینو دادم نصف دیگه شم بابام داده و این ماشینو خریدم خودش گفته ماشین مال منه گفتم چون ماشین همیشه دست خواهرته و تو حرفاشم میگه ماشین بابا من شک کردم. گفت نه خیالت راحت خلاصه شوهرم همونروز رفته بود خونه پدرش و خواعرا و برادراش هم اونجا بودن بهشون گفته بود ماشین فلان جاش خرابه و جدیدا خیلی خرج میذاره رو دستم.برادرشوهرام و خواعرشوهرام گفته بودن برو بفروشش یه ماشین دیگه برا خودت بخر این دیگه قدیمیه که باز ما بخاطر اینکه اونجا حسابی زیر فشار خونه ساختن و گرفتن عروسی بودیم بیخیال خرید ماشین شدیم ولی خیالمون راحت شد که اینا قبول دارن ماشین مال ماست
با این اوصاف شما فقط زیر دِینِ بیخود هستیاگه میبینی زورتون نمیرسه و در اخر ماشینو میگیرن از الان ماش ...
خودمم همین فکرو میکنم.ماشینو بریم در خونه مادرش بذاریم سوییچم بذاریم به مادرش بگیم دیگه ماشینو نمیخوایم.تکلیفشو کامل مشخص کن حرف و حدیثی نباشه.ولی چطور بدون ماشین سر کنیم.این خواهرشوهرم به شدت پررو هست.اگه ماشینو برداشت رفت برا خودش پشت سرشم نگا نکرد چی
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
الان فقط مشکلتون ماشینه ؟خب مقصر همسرتونه عزیزم رک و راست به خواهرش بگه ماشین برای منه برای تو نیست ...
خب اونم ظاهرا کوتاه میاد.ولی میترسم بره بقیه برادرا و خواهرا رو برا ماشین پر کنه بندازه به جون ما.میبینی دیگه کامل تعریف کردم برا گرفتن ماشین چه کارایی کرده و چه فکرایی تو این سه سال به عقلش رسیده
سوییچو نده تو هم نروشوهرت بره خیلی جدی و محکم به مامانش بگه این ماشین بمونه اینجا هرزمان تکلیفش معلو ...
ای عزیزم دلت خوشه خواهرشوهرم به شدت پررو هست.تا بره ببینه ماشین در خونه است سریع میاد سوییچو ازمون میگیره.اون هر کار کنی کم نمیاره.میگم دیگه حتی شوهرم جواب تلفناشو نمیداد از گوشی مادرش زنگ میزد.فکر کن چقد رو داره
اینجا تو باید سکوت کنی و شوهرت حتما یه ریکشن قوی نشون بده به خواهرش محکم تذکر بده و به مادرش بگه که ...
شوهرم نمیتونه.برعکس شوهرم خیلی خیلی بی زبون و مظلومه.میدونم از پسش برنمیاد.من خودم این سه سال دخالت نمیکردم ولی دیگه دیدم دارن مارو میخورن مجبور شدم.من هیچی نگم شوهرم هم که نمیگه دیگه هیچی