من تابحال عاشق نشدم و به هیچکی تا این اندازه حس نداشتم🥲بخدا هرچقدر از عذابی که این چند ماهی کشیدم بگم کم گفتم برا همین تاپیک اون دختره رو خوندم با جون و دل درکش کردم چون منم روزایی که اون دانشگاه هست یواشکی میرم ببینمش یا میرم امارش رو از همه یا از دوستاش در میارم فقط خدااا میدونه چقدر پیگیرشم
بزار یه چیزی بگم
ما هر فکری کنیم و هرکاری انجام بدیم مغزمون باورش میکنه مثلا وقتی تو هی پیگیری میکنی و دربارش تاپیک میزنی و بهش فکر میکنی مغزت باور کرده که واقعا عاشقشی و بدون اون نمیتونی و حتی عشق کر و کورت میکنه باعث میشه خیلی چیزا متوجه نشی و حتی کارهایی بکنی که بعدا بگی وای چرا اینکارو کردم شما یه مدت کلا ازش دور شو و سرگرمی جدید واسه خودت پیدا کن فکرش اومد سراغت زود حواستو پرت کن نزار اینقد غلبه کنه
بخدا هرکاری بگی کردم نزدیک یک ماهه ندیدمش داشتم دیوونه میشدم به معنای واقعی جنون رو احساس میکردم اینقدر عذاب کشیدم فقط خدا میدونه چقدر گریه زاری کردم چقدر حال بدی دارم از وقتی دیدمش تا الان یک روز خوش ندارم هرکاری بگی نیکنم بیرون میرم درس میخونم سعی میکنم سرمو گرم کنم ولی اصلا انگار نمیشه که نمیشه
