پدر شوهر من یه شهر از دستش در عذابن
ارث خواهر برادرشو بالا کشید خورد
من نمی دونم انقدر همه نفرینش می کنن یه دل درد تا حالا نگرفته
روز بروز گردنش کلفت تر میشه
بچه م کوچیک بود گریه می کرد بهونه می گرفت
به شوهرم گفت زنت خرابه
بچه ت شیر زن خراب خورده اذیت می کنه