سلام شوهرم یک عمل داشت مادر من یک لحظه خندش گرفت بعد من خندیدم
بعد اومدیم تو ماشین خیلی حرفای بدی بهم زد فحش و دعوا و گفت تو بی عرضه هستی .پول مال منه.من نمیرم عمل و پول نمیدم‌تو بچه دار بشی .من خونه دارم .تو عرضه بیدار شدن نداری بری سرکار همه چیز مال منه
پول مال منه و باید جدا بشیم و مثل همیشه دعوا کشید به خودزنی و اینه شکوند تا رگ دستشو بزنه . منم حالم بد شد از ترس میخواست گوشی منو خورد کنه من ازترس داشتم سکته میکردم رفتیم بیمارستان
انگار خلاصه کتاب نوشتی از یه صحنه پریدی صحنه بعد
کاری به شلوغ بازیای شوهرت ندارم مادرت به چی خندید؟
یکم دیگه میخندیدی تا کامل خودشو میکشت خیال راحت
عمل چی
بیمارستان چرا
اینو مستقیم میبردی تیمارستان
شوهرت میخواد عمل کنه بعد بهش خندیدین؟
چرا میخوای بچه دار بشی؟
من آینده تو
از ی مرد عصبی بچه دارم دخترم عین چی از باباش می‌ترسه
بدبختی هم اینجاست ک عالم و آدم فکر میکنن فرشته است
منظورت عمل واریکوسل هست؟ خوب چرا مادرتون خندیدن چه لزومی داشت تو جمع مطرح کنید خجالت زده اش کنید همسرتون رو. (در حدی که متوجه شدم)
خندیدن😒از رو مخ ترین افراده مادرت
با این اوضاع میخوای بچه بیاری؟:/
وای این چی بود خوندم جدا شو چرا میخوای ازین انسان نادان بچه دار بشی
به چی خندیدین؟
واریکسول برای مردا قبول کردنش سخته. به غیرت و مردونگیش بر خورده خنده شما. ولی اینقدر عصبی بودنش هم خوب نیس
خب غرور مردونش لکه دار شده
بنظرم اصلا دلیلی نداره اگه برای بچه دار شدن مشکلی دارید به خانوادهاتون بگید
خصوصی بین زن و شوهر باشه
مگه نه اینکه زن و شوهر پوشاننده عیب همند چرا باید مامانت بدونه و توروی اون بهش بخنده
خاک تو سرت. بچه میخای چیکا بدبخت اواره. همین یه دیونه بسته . یا یه دیونه مصل این بار میاد. یا یه خاکبر سر مثل خودت که باید بابای دیونش تحمل کنع
