سالگرد داداشمه.خیلی حالم گرفته اس بازم یاد حرف ی عوضی افتادم یادمه چند روز بعد چهلم داداشم بود با یکی رفته بودیم سرخاک داداشم من داشتم گریه میکردم حالم داغون یهوو برگشت گفت دیگه چهلم هم گذشت میدونی الان مورچه ها تمام بدنشو خوردن دیگه هیچی نمونده ازش همشو خوردن دیگه اون زیر هیچی نیست من هیچی نتونستم بگم داشتم آتیش میگرفتم فقط زار زدم انقد جیغ زدم دلم میخواست نابودش کنم چجوری تونست ب ی خاهر داغدار اینجوری بگه آخه یعنی اگه داداش خودشم بمیره ب همین راحتی میگه بدنشو مورچه ها خوردن تموم شده
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
شعرایی که دوس دارم مینویسم بخونید شما هم من ارگ بَمم خشت به خشتم متلاشی/تو نقش جهان هر وَجَبَت تِرمه و کاشی ** تهمینه ی من ترسم این است نباشد/باب دلت این رستم بی رخش پر از غم**مثل چایی که میچسبد به سرما بیشتر/ با همه گرمیم با دل های تنها بیشتر ** من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ/ تو سبز بمان، من به درک،من به جهنم