از وقتی مادرشوهرم اومد خونمون یه شام خوردیم و رفت شوهرم دیگه یه ریالی هم از درآمدش رو نشون نمیده
بمن هم اندازه یارانه پول میده ۲ماهه!!!
منم دعوا و قهر
یلدا و روز زن هم نرفتیم خونه مادرشوهرم.کلا هیچجا نرفتیم....
میخواد آشتی کنه ولی من نمیخوام دیگه...
حس میکنم منو بخاطر مادرش مجازات میکنه در صورتی ک من کلی وقت گذاشتم آشپزی کردم وقتی اومد گیر داد ب هرچی ک تازه ب نظرش رسید از وسیله خونه بگیر تا دیوار ها!!!
نمیدونم واقعا چی میگه ب شوهرم ک عقلشو از دست میده
من اصلا ولخرج نیستم حتی خیلی از لوازم ضروری آشپزخونه و دکوری و لوستر و... هم ندارم بخداااا..
خیلی حس بدبختی دارم
میخوام با پولهایی ک دارم کلی خرج خونه کنم حالا ک اینجوری شد
کابینت عوض کنم لوستر بخرم و...
شوهرم انگار جادو میشه
واقعا یه ذره نمیفهمه داره چکار میکنه...
دوماهه اصلا باهاش حرف نزدم روز زن هم برام کادو خرید هیچی نگفتم
اتاقمم جدا کردم حتی...
ولی جالب اینه حالا ک من دیگه حرف نمیزنم باهاش اصلا نمیره سمت مادرش و ز نمیزنه حتی بهش!!!
منم تصمیم گرفتم خیلی طولانی کنم این قهر رو
چون سالهاست همینه وضعم مادرش میشوره مخش رو اینم منو مجازات میکنه...