2777
2789
عنوان

خانومای عاقل و بالغ بیاید سیاست

| مشاهده متن کامل بحث + 221 بازدید | 47 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

من تازه عروسم نمیشه گفت خدای سیاستم و نسبت به سنم ازمون و خطاهایی داشتم 

ولی چندتا چیز فهمیدم 

بعضس وقتا نه همیشه بچه گونه حرف بژن مولا درحد چند کلمه نه شورشو دربیاری

بهش محبت کن و حس قدرت بده ولی نه اونقدر که حس اویزون بودن به طرف بدی تعادلش و حتی اگر خونه داری،خودتو مستقل نشون بده 

مثلا در طول روز یکبار زنگ بزنی و بهش عشق ابراز کنی خوشخال میشه 

ولی اگر چندبار باشه دلشو میزنی میدونی چی بگم تعادل

یا اینکه بد خانوادشو نگو

بعضی وقتا عصبی میشن هیچی نگو یا مخل رو ترک کن اروم شد خودش میاذ

من تازه عروسم نمیشه گفت خدای سیاستم و نسبت به سنم ازمون و خطاهایی داشتم ولی چندتا چیز فهمیدم بعضس وق ...

آره گلم بعضی وقتا به زبون بچه صحبت میکنم 

زنگ که اصلا نمیزنم تا نامزدم نزنه 

و هیچ وقت هم این اجازه رو به خودم نمیدم که از خانواده نامزدم بد بگم خانواده اون یعنی خانواده من 


یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋
ممنونم مهربونم حس اقتدارو میشه توضیح بدی؟

مرد دوست داره حرف، حرف خودش باشه و همه چیز به میل خودش باشه.

حالا یک خانم آگاه و زیرک نمیاد طوری رفتار کنه که این حس اقتدار مرد رو زیر سوال ببره... حتی خواسته هاشو طوری بیان می‌کنه که اون مرد با جون و دل خواسته هاشو برآورده می‌کنه.


مثلاً یک زن آگاه به جای اینکه وای تو اصلا ما رو نمی‌بری مسافرت... فلانی رو ببین هر روز تو گردش و سفرن... ما به حسرت سفر مونده تو دلمون و... به جایش میگه: احسان من دلم خیلی سفر میخواد... خیلی دوست دارم برم سفر... هر وقت که توان و حوصله اش رو داشتی ممنون میشم ما رو یه سفر ببری.


یا مثلا یک زن آگاه به جای اینکه بگه چرا اینقدر دیر کردی؟! چرا دیر میای خونه؟! خسته ام کردی برو پیش همون دوستات... این چه وضعشه... تو میخواستی پیش رفیقات باشی چرا زن گرفتی... میگه: عزیزمم اشکالی ندارد پیش دوستات باش. بهت خوش بگذره اما برای آخر هفته قراری باهاشون نذار چون من یه برنامه ی دو نفره برای خودمون چیدیم.


ریزه کاری زیاد داره عزیزمم. در کل حس اقتدار برای مرد مثل اکسیژن می‌مونه. خیلی از زن ها هستن که نه زیبایی دارن نه تحصیلات و نه هیچ خاص دیگه ای اما یه طوری به مرد اقتدار میدن که اون مرد حاضره همه چیزش رو رها کنه و در بست در اختیار اون خانم باشه.

جاری مثل رود🌱💛🧡

من اراده نمیکنم ولی اگر بکنم دیگه تمومه و تکرار نمیکنم این سری هم دیگه قول دادم بذارمش کنار

افرین خوبه این 

من بدی دارم یه کار اشتباه کنه هعی میزنم تو پوزش 

اینو بزارم کنار عالیه

✨ ️ خدا چه قشنگ میگه: اگر عالم و آدم مخالفت باشن! فقط کافیه من بخوام... میرسونمت، مطمئن باش✨️        🚫آقایون درخواست ندن.ریپمم نزنن🚫

مرد دوست داره حرف، حرف خودش باشه و همه چیز به میل خودش باشه.حالا یک خانم آگاه و زیرک نمیاد طوری رفتا ...

ممنون گلم آره درسته 

ولی بعضی مواقع آدم نمیتونه خودشو کنترل کنه

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋
افرین خوبه این من بدی دارم یه کار اشتباه کنه هعی میزنم تو پوزش اینو بزارم کنار عالیه

اره اراده کن 

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋

محترم و باشعور باش

و خودت باش

توصیه دیگه ای ندارم، آدما متفاوتن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
محترم و باشعور باشو خودت باشتوصیه دیگه ای ندارم، آدما متفاوتن

عزیزم الان نامزدم از صبح رفته خبرم نداده اولین بارشه هم نگرانم هم عصبی چیکار کنم اخه

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋
عزیزم الان نامزدم از صبح رفته خبرم نداده اولین بارشه هم نگرانم هم عصبی چیکار کنم اخه

زنگ زدی؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
زنگ زدی؟

نه سرم شلوغ بود نتونستم الان هم دیگه دیره 

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋
نه سرم شلوغ بود نتونستم الان هم دیگه دیره

پیام؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
پیام؟

تو تل دادم 

پیام عادی نه چون ناراحتم باید خبر میداد

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋
تو تل دادم پیام عادی نه چون ناراحتم باید خبر میداد

بچه بازی چرا در میاری؟

نگران شدی پیام دادی یا جواب داده یا نداده دیگه

باید خبر میداد که، بایدی در کار نیست، بهتر بود خبر میداد ولی حالا که نداده قتل که نکرده

بایستی زنگ میزدی

همین

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792