یه دیالوگ یا سکانس فیلمی که خیلی براتون معنا دار بوده و همیشه یادتونه رو بیاید بگید :)))))
ببخش ک بابات شدم سهیل 💔
نقی ناهار نخردمه
فیلم آنام
قسمت آخر اونجایی که مارال داشت میرفت سمت همون کوه کنار درخت
مختار
کل‌دیالوگاشو حفظم
توهم جای تهمت و قضاوت من بشین یه شب خودت رو دوره کن
مامان ، دنیا آنقدر کثیفه که با اشک های توهم پاک نمیشه
هم‌اکنون مفتخر میشوید به زیارت عابد شب زنده دااار
محارب با کفار
پرده‌دار خانه یار
خصم یزید‌نابکار
پسر صحابی‌کبار
نوه‌آن یار غااار
خلیفه نوپا ونومکان و نو افکااار
خلیفت اللله حضرت عبدالله ابن زبیر ابن عوااام
کز سوی خاله اش ام المومنین متصل است به اهل بیت پیامبر خاتم
حضرت مصطفاااا صلواات الله علیه
مش قربون:هاشم جان زیاد نایست برای اونجات بده
برای قلبت
محل پاک شدن گناهان در کلیسا نیست ، در خیابون های پایین شهره...
فک کنم چارلی گفت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز