بخدا منم مثل خودت بودم وقتی میدیدم خسته اینقدر دلم می سوخت که نگو
ولی دفعه ی آخر که دیدم چندماه تو فشار مالی هستیم و بعد چندماه پول‌گیرمون اومد بجای اینکه برای خونه و‌زنش خرج کنه دلش برای خانوادش سوخت
بعد از اون تصمیم گرفتم تغییرکنم و‌تغییرم کردم
نگاه اگر اون پول و‌تو وو بچت خرج نکنی خانوادش خرج می کنن
پولی تو باید بدی لباس وخوراک و...یکی دیگه میده
تازه اینجوری شوهرتم نمیگه زنه من زنه خوبیه و...برعکس انتظارش از تو بالا میره
اصلأ چون همش فکر میکنم نداره خریدن هیچی بهم نمیچسبه یااینکه همش دارم میخرم از لج اونا ک اونا خرج نکنن وجرن اگه ب خودم بود و شوهرم ادم درستی بود قشنگ پولاشو میورد برای من منم پس انداز میکردم هم درست خرج میکردم مثلأ الان ب جای مینی واش میدادم طلا
آدم سیاست مداری نیستم
ولی همزاد پنداری کردم
روزایی از زندگیم که دلسوزی بیجام
باعث شد از خواسته هم ،نیازهام گذشتم
پولشم جای دیگه به فنا رفت
نیاز میبینی بخر
به قول اون دوستمون نمی‌داشت نمیگفت بخر
حتما حتما بخر و یمدت بعد هم بهش با روی خوش و مظلومیت بگو راستش من دوسدارم برای کادو زایمان طلا برام بخری مینی واش لازمه ی لباسای بچمون بوده
شوهر منم منو یجا رفتنی نمیبره برسونه ولی اسنپ خاهر و مادرشه
در عوض هرچی پولداره ازش میگیره خودمم اسنپ میگیرم خخ
حالا کاری به هیچی ندارم
این مینی واشه افففتضضضاحه اصلا تمیز نمیشوره
بعدم خودت باید با دست آب بکشی
اره راستش من خیلی شم اقتصادی قوی دارم جوری ک همیشه وقتی دختر بودم همه میگفتن تو چجوری هم قشنگ میپوشی میگردی میخوری همیشه دستت پر از پس انداز و طلاس حتی فکر میکردن من با پسرا دوست میشم ازشون میگیرم ولی شوهرم چون پولاش حساب کتاب نداره و ب منم اعتماد نمیکنه اینه ک پیشرفت نمیکنیم
