میخواستم برای طلاق برم خونه بابام

جداشدن از معتاد بتونی به دادگاه ثابت کنی خیلی راحت منتهی من همون موقع که ترامادول میخورد آمدم قهر آمد دنبالم برگردون گفتم ترک کن حق طلاقم بده تابرگردم میگم که دوسال ترک کرد همون موقع بود حق طلاق گرفتم برگشتم ترک کرد بچه دار شدم ۴سال هم دوباره باهم زندگی گردیم بعدش رفت سمت شیشه دیگه جداشدم حق طلاق داشتم وکیل گرفتم یک هفته ای جداشدم حضانت بچه رو هم دائمی داد به من چون خودش کنارمادرش زندگی میکنه مادرشم قبول نکرد بچه بزرگ کنه خودشم که شرایط نداشت حتی گفتم حق نداری بچه رو ببینی من نمیتونم هرماه بچه بیارم سر قرار با مرد نامحرم بچه اتو میخوای کلا ببرش گفت شرایط ندارم ببرم گفتم من نمیتونم بیارمش سرقرار

خانواده منم همینن ترک هستیم منم قرار طبقه پایین خونه پدرمو اجاره کنم گفتن  حق نداری ازساختمون خودمون بیرون بری بتونی راضیشون کنی ی  جا نزدیک خودشون خونه بگیری خوبه  اگرهم خودت با خانوادت مشکل نداری میتونی باهاشون کنار بیای برو پیش همونا دیگه خودت بهتر خانوادتون میشناسی 

اهان منم بایدهمین کاروکنم حق طلاق وبگیرم منتهامن واقعاحیفم میادبعداین همه سال زندگی دخترم درسش عالیه میترسم به بچه هالطمه بخوره خانواده اش خوبن حواسشون هست به زندگیه مانمیدونم چکارکنم واقعادیگه نره سمتش خودش انقدرداغون بوده ازاین گرفتاری میخواسته خودش وخلاص کنه 

ببین عزیزم باید ببینی مصرف موادش چیه تاثیر مواد فرق داره مثلا ترامادول نشاط آور و فقط ازلحاظ مالی ظاهری طرفو عقب میندازه ولی شیشه توهم اوره و... ببین اگه موادی مصرف میکنه که به شمااسیب نمیزنه ازلحاظ مالی هم تامین میکنه خانوادشم که هواسشون هست جدانشو دخترتم توسن بلوغ آسیب نبینه ولی اگر میبینی  مصرف موادش حالشو بد میکنه کارای غیرقابل کنترل میکنه امنیت جانی وروانی ندارید برای همون دخترتم بهتر که جدابشی پدرشو تواون حال وشرایط نبینه برای ترکشم من همه راهی رفتم هرراهی فکر کنی تا خودش نخواد درست نمیشه فقط باید اراده داشته باشه منم خیلی حیفم می یومد زندگیم خراب بشه خدایی خونه زندگی شیکی داشتم خانم خونه خودم بودم تا وقتی ترامادول میخورد رفتاراش خوب بود  میگفتم فقط ظاهرش خراب میشه و ازلحاظ مالی عقب میفته که به جهنم مهم اینکه رفتارش بامن خوبه برای منم چه ازلحاظ پوشاک چه خوراک کم نمیزاره  اگه همون ترامادول رو میخورد تاابد ازش جدانمی‌شدم دوسش داشتم اخلاقاشم واقعا خوب بود ولی هزار حیف ۱سال اخرزندگی رفت سراغ شیشه توهم میزد خطرناک شده بود هرچی هم خواستم درست بشه فایده نداشت مجبورشدم جدابشم توهم سبک سنگین کن اگه برای شما مزاحتمی نداره اخلاقاش خوب جدانشو ولی دست بزن داره توهم میزنه جدایی بهتر

ممنون ازتوضیحاتت عزیزم مشکل اصلیه من دورغ هایی بودکه به خاطرهمین موادگفت من واقعاروانم بهم میریخت دلم خیلی شکست وگرنه دست بزن وتوهم و...ایناکه نه درکل خانه خراب کنه الان که خیلی پشیمونه همه میگن مااصلاباورنمیکنیم من که فعلاکه پیش خانواده اش هست گفتم دیگه نمیخوام ببینمش واقعااعتمادکردن دوباره سخته 

بله دروغ گفتن تواینجور آدما کاملا طبیعی مثل نقل ونبات دروغ میگن به هیچ حرفشون نمیشه اعتماد کرد  حتی ممکن بخاطر جورگردن پول مواد دزدی کنن حتی ازشماکه زنشون هستید همسرمن طلاهامو دزدید ولی من بخاطرابروم هیچی نگفتم حتی پیش خانواده خودم تمام جرم وجنایت ها دروغ ازهمین اعتیاد مییاد

چه وحشتناک 😔خداعقل بده که نرن سمت این کثافت انشاا..ریشه کن بشه