*میدونه من توقع زیادی ازش ندارم همین ک یه گل بخره یا یه شیرینی و تبریک بگه برام با ارزشه ولی همین کارو هم نمیکنه. نمیدونم چرا؟؟؟
(مثلا روز زن شده از قبلشم بهش گفتم انتظار دارم برام یه کاری بکنی و حالا که موقع اش شده و نکرده من دلم شکسته و ناراحت شدم،فقط بهم میگه من شرمنده تو هستم نمیتونم هیچ کاری برات بکنم عادت کرده با زبون بازی و شرمنده شرمنده همه چیو تموم کنه ) وقتی من ناراحتم به جای دلجویی از من و اینکه بپرسه چرا ناراحتی و سعی کنه از دلم در بیاره اونم خودشو ناراحت میگیره، قهر میکنه
چند روز میگذره یا من میرم ازش میپرسم که تو چته چرا اینجوری میکنی؟
یا چند روز میگذره من ناراحتیم تموم میشه با خودم کنار میام.اونم حالش خوب میشه.
.اصلا اهمیت بهم نمیده
نمیدونم این چه روشی هست که اون داره.قشنگ آدمو میپیچونه و عذاب میده با این کاراش.نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم.
چجوری بهش بفهمونم دوست دارم بهم اهمیت بده.
چند بار مستقیم بهش گفتم.
ولی اصلا اهمیت نمیده. تو روزای عادی خیلی با هم خوبیم فقط امان از این ک من ناراحت بشم میدونم بخاطر این ن نیست ک دلش برا من میسوزه ، بخاطر اینه ک فرصت شاد بودن و زندگی کردن خودش رو از دست میده.
من خیلی ناراحت میشم.
بغل دستشم ک باشم آروم آروم اشک هم بریزم اصلا نمیپرسه چته. یا قهر میکنه یا ب رو خودش نمیاره.خودم خودمو باید سبک کنم.اروم کنم و دوباره که حالم بهتر شد باهام حرف میزنه.