سلام دوستان من هفته ۸ بارداری ام و ۱۹ سالمه جدیدا شوهرم مجبوره دو شیفت کار کنه چون مامانم گفته سیسمونی نمیده و خودمون باید جور کنیم والبته همسرم قسط داره خداروشکر خانواده شوهرم خیلی حواسشون بهمون هست من مادر و پدرم جدا شدن و مادرم دوباره ازدواج کرده راستش با اینکه خونشون نزدیکه ولی وقتایی که شوهرش هست راحت نیستم برم اونجا خیلیییییییی احساس تنهایی میکنم تو خونه تنهام صبح تا ظهر با عصر تا شب که شوهرم بیاد کاریم نمیتونم بکنم چون کمرم درد میگیره خون ریزی کردم یه هفته پیش برا همین می ترسم خیلی کاری بکنم نه میتونم کاری بکنم نه حتی جایی دارم که برم همه غم های عالم از کارای بابام و مامانم از سختیای زندگیم میاد تو سرم نه خواهر دارم نه برادر شوهرمم همینطور چی کار کنم میشینم تو خونه گریه میکنم امیدم به خدا و امام رضاس اما خیلی تنهام چی کار باید بکنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتت رو پز کن با کتاب خوب خواندن با فیلم خوب دیدنمیتونی کتاب روانشناسی کودک بخونی
انقدر برا خودم برنامه ریزی میکنم خودم خیلی کتاب خون بودم قبل بارداری ولی الان نمیدونم چم شده اصلا انگار حوصله هیچی ندارم خیلی عجیب شدم هم حوصله ندارم کاری انجام بدم هم کلافم از بیکاری اصلا اهل بخور بخواب نبودم ولی الان چم شده نمیدونم
احتمالا ویار نداری که غصه تنهایت میخوری من هفته یازدهم هنوز ویار داره اذیتم میکنه نمیدونم خوراکی که ...
من ویار خیلی کم دارم ولی هرچی میخورم سر دلم می مونه و معده درد میگیرم خیلی کم باید چیزی بخورم هرجوری میخوابم دلم درد میگیره ولی خداروشکر اونقدر حالم وخیم نیست اما نمیتونم کاری بکنم چون دکتر گفته برا خون ریزی که کردی استراحت کن
شک ندارم به شوهرم خداروشکر خیالم راحته ازش اما هرچیزی یه اندازه ای داره رفیق سه چهار ساعت نه اینکه از صبح ۸ بیاد تا دو خونت بمونه اون تایمی که همسرم هست میخوام تایمم برا اون باشه