2777
2789
عنوان

یه سوال دارم فقط بهم حمله نکنید خیلی فکرم درگیره

| مشاهده متن کامل بحث + 365 بازدید | 46 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

چی بگم والا حتما خدا دوست داره هم اون زجربکشه از درد هم ما

نه خدا نمی‌خواد اون زجر بکشه و نمیخواد شما اذیت بشید 

دستورات خدا برای آرامش و آسایش و سلامتی ماست 

کجا خدا گفته مریض بشید ؟ 

پس خدا نمیخواد ما مریض بشیم وقتی هم مریض نشیم کسی بالاسر ما اذیت نمیشه

لطفا سوال شخصی نپرسید سولات معارفی و اعتقادی پاسخگو خواهم بود

آخه تو خونه شما اذیت میشین. همان بیمارستان بهتره.

خب بیمارستانم شخصی بود چهل دقیقه ازخونه دور بود باید یکی پیشش بود برا عوض کردن پوشک و بعدشم بهتر شد بردن توالت باید تازنگ میزدن من میرفتم گاهی صبح ساعت نه بچم تو خواب میزاشتمو میرفتم گاهی موقع غذا خوردن گاهی گسی نبود منو ببره با اسنپ گاهی روزی دوبار یا سه بار میگفت دسویی دارم تا اونجا میرفتمو یبوست داشت و دوباره سه چهارساعت دیگه باید میرفتم بماند اوایل زخم بستر داشت،این اذیت نیست چی اسمشه؟منم فولاد نیستم یه ادمم،گاهی یبوست میگیره باید بادستام کلی ،،،فشار بدم تا کارشو بکنه  و کل زندگیم شده اینکار شاید خودمم ازاین بدتر سرم بیاد اما خستم

سالم نیست بیماره ولی پرستار شبانه روزی داره شایدم سالمه خودشو میزنه به مریضی ولی من نمیرم زیاد پیشش ...

شما پرستار دارین اما ما من و جاریم پرستار شبانه روزی و از بچه و درس و مهمانی و اینورواونور افتادیم

شاید اگه بچه دار نمیشد بدنش اینقدر ضعیف نمیشد که بگن اسیر کردن !

بچه هاش که نمیگن نا دوتا عروس میگیم که زندگیو بچه و خونه مهمانی و تفریح و حتا تو حال مریضی و بدبختی خودمون درگیرشیم مام دوست نداریم اینجور باشه اما پسرای احمقش با وجود کلی ثروت و کلییییی که براشم خرج کردن عارشون میاد پرستار بگیرن من یکی از عروسام که تا سه ماه پیش آدمم حستبم نمیکردن و به رسمیت نمیشناختنم و برا هیچ مراسمم نیومدن حتا مادر شوهرم از بس غرور داشت،تو روی خودم برادر شوهرای مجردم فخشم میدادن وتف میکردن تو صورتم منم بخاطر حفظ ابروم جیک نمیزدم همین مادرشوهرم یبار نگفت نکنین ،شوهرمم میخواست دعوا کنه نمیراستم میترسیدم دعوای بدی کنن و ابروم بره وخانوادم بفهمن و غصه بدبختیامو بخورن،اره پسراش به من ربطی نداره اما تا خوش بودن من بده بودم الان چی شد بهترین شدم،اره گلم کسی از زندگی کسی خبر نداره

پرستاری از بیمار واقعا سخته حالا چه مادرت باشه چه غریبه باشه و واقعا اعصاب فولادی میخاد از خدا بخاید که کمکتون کنه دو رکعت نمار بخونید و ازش بخاید که خودش یاریتون کنه نگید چجوری و برای خدا نقشه نکشید فقط بخاید که کمکتون کنه همین

پرستاری از بیمار واقعا سخته حالا چه مادرت باشه چه غریبه باشه و واقعا اعصاب فولادی میخاد از خدا بخاید ...

نمیدونم خدا چجورمیخواد کمکمون کنه فقط میخوام درداش کمتربشه مام راحت تر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز