یهو دیدیم یکی زنگ زد اومدن داخل و گفتن ما برا دخترتون اومدیم خواستگاری ن خودمون دیدیمش ن پسرمون فلانی گفته دخترتون خوشگله فلانه اومدیم
رفتم نشستم پیششون
مامان پسره شیرین میزد😐
دختر داییشم اومده بود همراهشون
بعد مامانه ب دختر داییش میگفت خب بگو دیگه
وای خیلی سم بودنننننن
دختره ی طوری نگام میکرد انگار قاتل باباشم😐موقع خداحافظی هم دختره باهام خداحافظی نکرد😐😂
خیلی عجیب بودن🤦🏼♀️😬
داشتین از این مدل خاستگارا؟!