2777
2789
عنوان

امروز پسرم جشن یلدا داشت شوهرم نذاشت بریم مدرسه تا الان گریه کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 21185 بازدید | 308 پست
برات گریم گرف چون قبلا مادر منم مجبور بود همچین چیزایی رو تحمل کنه و رنج و عذابش رو به چشم دیدم خدا ...

عزیزم بخدا فقط دعای فرج گذاشتم و گوش دادم و گریه کردم دیگه حالم از این زندگی بهم میخوره. حالم از زندگی که از بچگی داشتم بهم میخوره

سردارم خداحافظ......

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

فکر میکنی همچین مادرشوهر سلیطه ای میذاره بچه پیشش بخوابه؟من که بعید میدونم

میدونم نمیذاره.. ولی باید یه کاری کرد اخه.. شابد خجالت بکشه شوهرش.. شایدم مادرش پسرجونشون نصیحت کرد 

نوحه ی مادر غمخوار رو فقط گوش میدم و اشک میریزم بخدا انقد دلم پره که دوس دارم برم یجا فقط داد بزنم دست پسرمو بگیرم و از این شهر بریم دیگه خسته شدم از این همه فحش و توهین و بی احترامی

سردارم خداحافظ......

دیگه گریه نکن بچه هم ناراحت میشه...بگو بعداً خودمون تو خونه جشن میگیریم...اوضاع رو آروم کن...وقتی خودت روحیه ات رو باختی بچه داغون میشه...به شوهرت وقتی حوصله داره و آروم هست بگو کم کم باید خونه بگیریم اینجوری خودتم راحتی آرامش داریم...بچه تو محیط آروم بزرگ میشه...جای پدرومادرت هم باز میشه...همش باهاش حرف بزن قانعش کن اول از همه باید بره سرکار از پدر شوهرت هم کمک بگیر بگو تا کی خرج مون سرشما باشه...تا حداقل اون پسرشو سر به راه کنه‌‌‌..معلومه پدر شوهرت آدم عاقلتری هست هرچی باشه پدربزرگ بچه ات هست هرطور شده زندگیتو رو روبه راه کن...

فقط 17 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰
اره بدبختانه... داره دوسال میشهبخدا چندبار معلم پسرم زنگ زد ج ندادم پیام داد خواهش میکنم بچه رو بیار ...

اگه جشن تموم نشد سعی کن فعلا این موضوع رو با صحبت حلش کنی، بچه گناه داره، پیام معلم هم بهشون نشون بده و بپرس چه جوابی بهش بدی

تا بعد یه فکر درست درباره این رفتارا بکنی

روزگار به شکل عادی میگذشت تا اینکه درد نجف آمدن به جانمان افتاد🌱
کآش ی کار خونگی چیزی پیدا کنی .پول جمع کنی.ی خونه کوچیک رهن کنید.

نمیشه بخدا تو خونه کارم کنم چشمش درمیاد تو اتاق اسکاج میبافم میدم بابام میفروشه خودمم تو گروه مدرسه گداشتم کسی خواست میفروشم. اولا روم نمیشد الان دیگه میگم مهم نیس

سردارم خداحافظ......
اگه جشن تموم نشد سعی کن فعلا این موضوع رو با صحبت حلش کنی، بچه گناه داره، پیام معلم هم بهشون نشون بد ...

نه عزیزم تموم شد‌ پسرم صبحی بود.چندتا از مادرا و خانم معلم قضیه رو فهمیدن خیلی ناراحت شدن

سردارم خداحافظ......
میدونم نمیذاره.. ولی باید یه کاری کرد اخه.. شابد خجالت بکشه شوهرش.. شایدم مادرش پسرجونشون نصیحت کرد

ای ساده

آدم خوبا همیشه فکر میکنن همه مثل خودشون خوبن

اما سلیطه ها کلا یه جور دیگه فکر و زندگی میکنن و هیچ مدله آدم نمیشن مادرشوهر اسی از همون سلیطه های حق به جانبه

به درک که سردرد گرفتهکثافته بی عرضه فقط زاییدن بلده نه تربیت کردن

به قرآن مادرو پسر لنگه ی همن‌ ... عوض اینکه بگه عب نداره گذتش کن یا بچه رو یجوری آروم کن از دلش دربیار جلو بچه داد میزنه حقتونه بزار اونا کیک بخورن کیف کنن شما اینجا دعوا کنین و پسرم بیفته به جونتون.

الهی بحق این اذان خدا جوابشو بده الان داره وضو میگیره نماز بخونه خیر سرش

سردارم خداحافظ......

خدا به حق همین وقت عزیز و لحظه ی خوبس کمک حالتون بشه 

اینم تربیت مادرشوهرتون ! 

اما یکم سیاست داشته باش تورو خداااا 😑😑😑

•معمار و طراح داخلی• •مشاور دکوراسیون و چیدمان• •تایپ شخصیتی ISTJ•
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792