عزیزم من کی گفتم نمیام گفتی خودم بهت خبر میدم که ندادی بعد تا خبر بدی من آشتی کرده بودم و برگشته بودم. اونجام بودم بیکار نبودم پس خرج پسرمو کی میداد اگه بیکار بودم حتی تو تاپیکای کاربری سابقمم هست. پس ندیده قضاوت نکن که بیکار بودی
بعد نگفتم لیسانسم تاحالام هیچ جا نگفتم احتمالا با کسی اشتبا گرفتی اصلا لیسانسم باشم کارایی کردم که عار نمیدونم
اگه قرار باشه بدون بچم برم سرایداری همون میرم خونه مادرم دیگه مگه برگه حضانت دستمه که هیچ کاری نمیکنم
بعد آدم تا با کفش کسی راه نرفته نمیتونه قضلوتش کنه مخصوصا کسایی که تو رفاه هستن🙏
گفتم شمارتو بذار گفتی نمیتونم
گفتم من باید بتونم اطمینان کنم گفتی با شماره خونه بابام زنگ میزنم و خبری ندادی
بعد دیدم به بقیه گفتی من دانشگاه رفتم حالا راست میگی نگفتی چه مقطعی
میدونم تراکت پخش کردی نمیگم بیکار بودی ولی اینا همش مقطعیه و دردی درمون نمیکنه
خدا شاهده قضاوتت نمیکنم ولی شده تو این سالها منم به مشکل خوردم گفتم بچمو خودم بزرگ میکنم حتی شده برم کارگری و این کارو میکردم
تا حالا با شوهرت درباره بچه حرف زدی؟
هر وقت میفرسته شما رو برید بچه هم باهاته تا حالا نگفته بچه رو بذار خودت برو درسته؟!
باور کن هر وقت اتفاقی تاپیکاتو میبینم هم عصبانی میشم از سکوتت هم دلم برا بچت کباب میشه که چرا باید اینطور بشه مخصوصا اون‌موقع که نمیذاشت مدرسه بره
من اگه جات باشم دلو میزنم به دریا
ببین بچه رو میده یا ن بالاخره خدا بزرگه از وضعیت الانت که بدتر نمیشه
نهایت با خواهرت یه فکری کنید مثلا دو تا ساختمون کنار هم پیدا کنید برای سرایداری یا ویلا و باغ که راحتتره تا یکم دست و بالاون باز بشه
بخدا میترسم اینجا به کسی شمارمو بدم کل زندگیم اینجاس نمیشه اعتماد کرد تکلیف منم مشخص نبود طلاق گرفته بودم آره یچیزی...
میدونم بابا اصلا هرکی میشنوه یا میبنیه ناراحت میشه حتی اون روز نمیانده کلاس گفت واقعا حیفه تو حیفه تو که اینه زندگیت.
بخدا منو خواهرم مثل همیم جفتمون بدبخت و دلسوزیم اون از آبجیم که به اون خدا بیامرز شوهر کرد که یه پا نداشت و هیچی نداشت اینم از من. شاید پسرم بزرگتر شد و درکش بیشتر شد بتونم تصمیم جدی تری بگیرم. منکه دیگه جوونیمم برام مهم نیس یا نمیخوام دیگه ازدواج کنم مهم پسرمه که درک کنه یا وقتی بشه که تو روی باباش وایسه و بامن بیاد زندگی کنه. توکل بخدا
میدونم همتون دلسوزین و نگرانم هستین
خدا خیرتون بده الهی
اسی چقد چشم و ابروت قشنگه الهی ک خدا عاقبتتو بخیر کنه و از جایی ک فکرشم نمیکنی مشگلتو حل بکنه عزیزم.دلت شکستس برای منم دعا کن .اسی نمیدونم اعتقاد داری یانه اگه از من بپرسی من خودم ندارم ولی آدم ی موقعهایی مجبور میشه ب هرچیزی چنگ بزنه تا مشگلاتش حل بشه.اگه دوست داری برو ی جای خوب دعای قرآنی برای آرامش زندگیت بگیر شاید خدارو چ دیدی مشگلاتت حل شد انشالله.
یه چی میگم جدی بگیر
به پدر و مادرت زنگ بزن یا حضوری بگو
بگو خیلی گرفتارم منو حلال کنید و در حقم دعا کنید گرفتاریم رفع بشه
نگو میدونن خودشونم ناراحتن و.... تو فقط بگو
